نتایج جستجو برای عبارت :

پرسه بزن.

برای پرسه تعاریف زیادی ارائه شده است. خود پرسه آن‌طور که در لغت‌نامه دهخدا آمده است مخفف پارسه است که معنای گدایی می‌دهد. رفتن گدایان به گدایی معنایی است که امروز کمتر از آن برای این منظور استفاده می‌شود. اما در زمانی پرسه معنای مریدی می‌داد که به دستور بزرگ و پیر خود به کوچه‌ها و بازارها برای گدایی می‌رفت و در بازار برای گدایی پرسه می‌زد. اما در کل و در زبان امروزی پرسه را افراط در پیاده‌روی می‌دانند یا راه رفتن بسیار و بی‌نتیجه. در وا
برای پرسه تعاریف زیادی ارائه شده است. خود پرسه آن‌طور که در لغت‌نامه دهخدا آمده است مخفف پارسه است که معنای گدایی می‌دهد. رفتن گدایان به گدایی معنایی است که امروز کمتر از آن برای این منظور استفاده می‌شود. اما در زمانی پرسه معنای مریدی می‌داد که به دستور بزرگ و پیر خود به کوچه‌ها و بازارها برای گدایی می‌رفت. اما در کل و در زبان امروزی آن را افراط در پیاده‌روی می‌دانند یا راه رفتن بسیار و بی‌نتیجه. به راه رفتن بسیار و گردش زیاد در خیابان و
پیشتر از پرسه نوشته بودیم:
https://thepressez.blogspot.com/2018/09/blog-post.html
ممکن است به برخی مطالب این بلاگ دسترسی نداشته باشید. به هر حال حرف باید قبل از زده شدن خوب جویده شود. اما چنانچه تخصص همکاری در چنین پروژه‌ای را دارید و دغده‌ی مشترک با ما دارید، لطفا از طریق راه‌های ارتباطی معرفی شده با من در ارتباط باشید.
امروز پرسه را راه اندازی می‌کنیم و به عنوان اولین پروژه، ساریاب را اجرا خواهیم کرد.
پرسه: http://pressz.ir

امیدوارم هرچه سریع تر سورس کد را در اختیار عمو
دانلود آهنگ جدید باران به نام پرسه
Download New Song By Baran Called Parse On 
دانلود آهنگ جدید باران به نام پرسه
دانلود 320
دانلود 128دیدگاهنظر شما درباره این مطلب چیست؟ارسال نظر
متن آهنگ باران به نام پرسه
پرسه تو کوچه تو حال و هواتمنو بغض شبو تو و جا زدنتدوباره توهم اون تب نفساتبی‌ هوا میریزه دلم کسی‌ مثل تو صدام بزنهیه حسو یه حال عجیب میگن که جهان تو دست منعشق من همش صدات میپیچه تو گوشمتورو سردم که میشه میپوشمعطر تو پر میشه تو آغوشمبه خدا عشق من همش صدات میپی
دانلود آهنگ مسعود جعفرزاده پرسه زیر بارون
همینک ترانه زیبای مسعود جعفرزاده بنام پرسه زیر بارون را دانلود کنید و گوش دهید { آوا موزیک }
Exclusive Music: Masood Jafafarzade – Parse Zire Baroon With Text And ۲ Quality On Ava۲Music
کارهای بیشتر از : مسعود جعفرزاده

صفحه اینستاگرام آوا موزیک کانال تلگرام آوا موزیک

دانلود آهنگ با کیفیت ۱۲۸ Download MP3 128kbps

دانلود آهنگ با کیفیت ۳۲۰ Download MP3 320kbps

00:00
دانلود آهنگ جدید رضا شیری| پرسه+متن + پخش آنلاین
♬♪♪♫♪♬
Download New Music BY  Reza Shiri called Parse+Text
 
برای دانلود آهنگ اهنگ جدید پرسه رضا شیری لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید
♬♪♪♫♪♬
متن آهنگ جدید پرسه از رضا شیری
♬♪♪♫♪♬
 
  بی تو پرسه تو بارون شده کارم شبونه قفلم رو عکسات ببین بری کارم تمومه    من تنها توی هر جمعی باشم اسمت که میاد یهو از هم می پاشم    چرا رفتی نامرد چرا انقد باهام سردی بری تنها میشم چرا انقد خون سردی    نفسم عشقم تو شدی جونم همه
سلام
زنگ زده به گوشیم، سر ظهر!!!
هنوز حال احوال نکرده می پرسه: شما فقیر هستید یا غنی؟!!!
موندم برای چی داره می پرسه.... گفتم: وسط! نه فقیریم نه غنی!
گفت: نـــــــــه! فقیر هستید یا غنی؟!
گفتم: بستگی داره با چه منظوری بپرسین.... معیارتون چیه برای فقیر یا غنی؟!
گفت: شما که رفتین حـــــَج.....
دوزاریم افتاد! خندیدم و تندی گفتم: نه ما در این مورد خیلی هم غنی هستیم! ما حج نرفتیم! رفتیم مشهد :))
در حالیکه فهمید دستش برام رو شده، میگه: نه دیگه شما باید سور بدین، مگه
دانلود آهنگ پرسه های مجنون محمد رامزی



دانلود آهنگ پرسه های مجنون محمد رامزی Download Parsehaye Majnoon song by Mohamad Ramezi دانلود آهنگ محمد رامزی پرسه های مجنون با دو کیفیت 320 و 128 همراه با پخش آنلاین آهنگ از صدا دانلود.
دانلود آهنگ پرسه های مجنون محمد رامزی
رفتارشناسی اسب - پرسه زنی

نکته جالب ، غریزه میل به منزل است که در اسبهای اهلی همچنان به قوت خود باقی است . چه بسا اتفاق افتاده که اسبی رم کرده باسوار یا بدون سوار راهی منزل شده و حتی اگر سوار راه را گم کرده باشد اسب او را به طرف آن رهنمون کرده است . اسبها همیشه با شلنگهای کشیده تری به طرف منزل حرکت می کنند ( تندتر به سوی منزل حرکت می کنند )
راستش این اواخرِ تهران بودنم، آنقدر اتفاقات عجیب و درهمی برایم افتاد که با میل و رغبت سوار اتوبوس شدم و به اصفهان برگشتم. اتوبوسی که می‌دانستم آخرین بار است که من دانشجوی آن هستم و مِن بعد اگر سوارش شوم مسافرم. یک مسافر واقعی. بعدتر هم هر وقت به تهران فکر می‌کردم حفره‌ای درونم بود که از دلتنگی نبود. حفره‌ای که چیز در آن غل‌غل می‌کرد و مرا از دوست داشتن و حس نزدیک شدن دوباره به آن شهر، دور می‌کرد. اما چند روز است که دل تنگ شده‌ام. دل تنگ پرسه
دانلود آهنگ جدید محسن ابراهیم زاده مثل تو نه
Download New Music Mohsen Ebrahimzadeh – Mesle To Na
بزودی از رسانه سلطان موزیک

محسن ابراهیم زاده مثل تو نه

کندن از عشقت کار من نیست بازم
توی دله من یه دونه عشقه که بهش می نازم
تو دلت چی داری شب و روز که من حیرونشم
اسمه تو که باشه راه نداره که من دیوونه شم
پرسه توی خیابون نه قدم زیر بارون نه
هیچی مثه تو نه غیر حسه تو نه
همه اینا از عشقته که پر از بهونس دله من
همه اینا از عشقته که دیوونه خونه اس دله من
شک نکن بری روزگار بد با
نگاه تو ، برای من تمام عاشقانه هاستو حال من ، حال خوش ترانه هاستتو آمدی به این تنم ، چو جان تازه آمدیهوای تو برده مرا ، چه بی بهانه آمدینگاه کن ببین که من ، چگونه بی قرار توپرسه به کوچه ها زدم ، به شوق خاطرات تونفس درون سینه ام ، حبس شد و تو میرسیمنم که چشم می شوم ، خیره به قاب اطلسی
بابا جونش میگفت،
مهندس!  قبل از انجام هر کاری فکر کن..  خوب فکر کن!  (مچمو گرفته بود که برای چی اینهمه راهو وسط روز هفته اومدم دم خونشون و با ماشین پرسه میزدم!    نمیدونم شایدم ترسیده بود که کار اشتباهی یا ترسناکی ازم سر بزنه 
:/     )     یعنی من انقدر ترسناک و غیر قابل اعتمادم!؟ 
 
راستی.. مرسی از عزیزان بابت تبریک روز مهندس*      
 
وقتی در اعماق وجودم پرسه می‌زنم و به خودم نگاه می‌کنم ، همیشه متوجه این موضوع می‌شوم که احساساتم بر منطقم غلبه داشته است. و حالا لشکری از منطق در مقابلِ گردانِ احساساتم صف آرایی کرده است. جنگی تمام عیار در وجودم بر پاست. و بازنده منم!
‏میگن یک خانمی هم برای شوهرش لیست خرید می‌نویسه:1 نوشابه2 قند3 بیسکوییت4 پیاز5 تخم‌مرغ6 مرغ7 فندک
و آقا برمی‌گرده با یک نوشابه، دو بسته قند، سه‌تا بیسکوییت، چهارتا پیاز، پنج‌تا تخم‌مرغ، شش‌تا مرغ و هفت‌تا فندک، و با تعجب از خانمش می‌پرسه: «هفت‌تا فندک برای چی میخایم؟»
وقتی نمی نویسی باید چه کار کنی؟در دنیای بزرگ و بی انتهای اینترنت بگردی. هر کس هم وقتی پا به این دنیا می گذارد کوچه ایی را می گیرد و پیش می رود. یک نفر اخبار، یک نفر مد لباس، یک نفر سینما و حتا پیدا کردن راه و روش ها و آموزش های جنسی. یک نفر هم همه ی اینها. راستی مهم است تو در کدام کوچه ی این دنیا پرسه می زنی؟ شاید آری شاید نه. اما بدترین قسمت آن دروغی است که گاه آدم در این پرسه زدن ها به خودش می گوید. مثلا وقتی در این دهکده ی جهانی دنبال پیدا کردن عکس
 سوالی که هر پنجشنبه  جمعه از صد در صد آدم هایی که میبینم می شنوم
چه خبر دکتر؟
من هم خب متناسب با هر کسی که سوال رو می پرسه یه سری خاطرات از دانشگاه و خوابگاه تعریف می کنم
دوست دارم جواب این سوال را در یک مجموعه به هم پیوسته در وبلاگ که شامل خاطره های ماندگار در دانشگاه و خوابگاه براش می شود قرار بدهم

ادامه مطلب
 
بعد الف و بچه اش یه هفته میان خونمون و نمیرن حتی خونشون://
خدایا از دست اینا روانی ام:(
به مامانم میگم اگه قراره الف بیاد اینجا شما هم بدید کربلا آخه هرکی می پرسه اربعین پیاده میرید؛ میگن نه..
مامانم اینا به خاطر درس خوندن من نمیخوان برن ولی اگه الف و بچه اش بیان اینجا کلافه میشم.
ای کاش یه فرجی بشه همه چی درست شه:)
من این آدمو فقط از روی توییتاش می‌شناختم و یه بار که پیج اینستاشو دیده بودم. بعد از این تستا گذاشته بود که خصوصیات طرف رو می‌پرسه، رفتم با یه اسم چرت دادمش و فاکینگ 16 تا از 20 تاش رو درست جواب دادممم! =))) تو 15 نفری که قبل من داده بودن نفر دوم شدم! =)))
فضای مجازی واقعا چیز ناجوریه ها! :)) مخصوصا با وجود امثال من :)))
توی این روزهای آلوده دلم گرفته بوده...
امروز دو تا کتاب خریدم. از یکی شون ۵۰ صفحه خوندم و مشتاقم بقیه اش رو بخونم...
دلم تنگه... دلم تنگه ولی چه میشه کرد؟
امروز توی شهر کتاب ف رو دیدم... باهاش قرار گذاشتم برای فردا
دلتنگ و خسته ام... 
امروز یه داستان کوتاه دیگه نوشتم...
باید بیشتر بخونم،بیشتر بنویسم....
نفس من گره خورده به یک تب تند تو ...
بیخودی پرسه زدیم، صبحمان شب بشود
بیخودی حرص زدیم،سهممان کم نشود
ما خدا را با خود، سر دعوا بردیم و قسمها خوردیم
ما به هم بد کردیم، ما به هم بد گفتیم
ما حقیقت هارا، زیر پا له کردیم
...و چقدرحظ بردیم، که زرنگی کردیم
روی هرحادثه ای، حرفی از پول زدیم
از شما میپرسم ، ما که راگول زدیم؟؟؟

شاعر : فریبا شش بلوکی
از مجموعه شعر غریبانه
الان که فکر میکنمو نشستم تیکه های پازل رو به هم می چسبونم
خیلی کارا و رفتارا که یه زمانی دلیلش رو نمی فهمیدم برام روشن شده
یکیش اینکه مثلا اون پسره ب
اومد از در دوستی وارد شد
هی میخواست بهم نزدیک شه
بعد همون اول مثلا میومد خیلی بی ربط سوالای شخصی و خانوادگی می پرسید در حالی که اون موقع اصلا در اون حد باهم صمیمی نبودیم
ییهو خیلی بی ربط می پرسید راستی چندتا بچه این؟ برادرات چیکار می کنن؟  متاهلن؟ و کلا از خانوادم می پرسید و من با خودم میگفتم ماذا
یک بار گم شدن در ثانیه ها و هزار بار گم شدم در آینه .در آینه انعکاس تصویر من نبود . من به دنبال خودم به دور اینه پرسه می زنم و او تکرار می کند تصویر زنی در تاریکی . تصویر زنی در حجمی از سکوت . 
به خود شک می کنم . انگار لبانم دوخته است . چشم هایم چطور ؟ 
افکارم چطور ؟ باورهایم کجاست ؟ 
من درون سیاه چاله ای گیر کرده ام . طناب کجاست . ؟ 
دست هایت را دراز کنی بر می خیزم . جان می گیرم.  گره ای از لبانم باز می شود . 
 
 
تو یه چشم بهم زدن، یه ماه از سال جدید هم گذشت. فردا هم روز اول اردیبهشته. با شرایط این روزها به سختی میشه بیرون رفت و پرسه زد. با این همه نباید فرصت این روزها رو که مقارنه با سبز شدن طبیعت از دست داد. سبز شدن درخت ها و شکوفه دادنشون. عطری که تو هوا می پیچه و هوای لطیفی که تو باقی روزهای سال کمتر میشه تجربه اش کرد.
پیاده رویی هست که این روزهای سال هر وقت از اون بگذری، عطر گل ها و درخت های خونه ی مجاورش بسیار فرح بخش هست. اما شاید بیشتر از دو ماه باشه ک
نصف یک بطری حاوی یک مایع سفید رنگ رو یک جا خورم و با دستم اطراف دهنم رو پاک کردم.خیلی وقت بود که آروم و قرار نداشتمیه کابوس دست از سرم برنمی داشتداشتم تنها توی جنگل قدم میزدم با یه تفنگ روی دوشماما عجیب ترین بخش داستان حتی این نبود که من ، چرا پا تووی یکی از ناشناخته ترین جنگل های دنیا گذاشتم.دلیلش معلومهدلیلش اینه که اون چند کیلومتر راه اومده بود و نصف گله ی گوسفندام رو قلع و قمع کرد. عجیب ترین بخشش آینده بود.آینده ای که یه بطری حاوی یک مایع س
 سوالی که هر پنجشنبه  جمعه از صد در صد آدم هایی که میبینم می شنوم
 
چه خبر دکتر؟
 
شوخی لفظی ای که زیادی تکراری شده است ولی ادب حکم می کند هر دفعه که این را می شنوم لبخند بزنم
 
خب متناسب با هر کسی که سوال رو می پرسه سعی می کنم یک سری خاطرات از دانشگاه و خوابگاه تعریف می کنم
 
دوست دارم جواب این سوال را در یک مجموعه به هم پیوسته در وبلاگ که شامل خاطره های ماندگار من در دانشگاه و خوابگاه می شود قرار بدهم
 
ادامه مطلب
 سوالی که هر پنجشنبه  جمعه از صد در صد آدم هایی که میبینم می شنوم
چه خبر دکتر؟
شوخی لفظی ای که زیادی تکراری شده است ولی ادب حکم می کند هر دفعه که این را می شنوم لبخند بزنم
خب متناسب با هر کسی که سوال رو می پرسه سعی می کنم یک سری خاطرات از دانشگاه و خوابگاه تعریف می کنم
دوست دارم جواب این سوال را در یک مجموعه به هم پیوسته در وبلاگ که شامل خاطره های ماندگار من در دانشگاه و خوابگاه می شود قرار بدهم

ادامه مطلب
چه اندوهبار است ای خدایان، جهان به شب هنگامان، و چه رازگونه است مهی که مرداب‌ها را می‌پوشاند. اگر پیش از مرگ رنجی فراوان برده با‌شی و اگر در این وادی مه‌گرفته به درماندگی پرسه‌ای زده باشی و اگر بار گران جانکاهی بر دوش، گرد جهان می‌گشتی، می‌فهمیدی. و اگر خسته باشی و بی‌هیچ بیم و دریغی به ترک جهان و ترک مه و مرداب و رودخانه‌هایش رضا داده باشی، می‌فهمیدی. اگر حاضر بودی با قلبی سبک به کام مرگ فرو روی و می‌دانستی که تنها مرگ مرهم زخم تو است،
راستش اولین باری که تهران این مدلی میدیم خیلی خسته کننده بود وقتی چهره عبوس و ناراحت آدما تو خیابون تو مترو میدیدم یه حس بهم میگفت چی شده  اینجا شبیه یه کابوس بود .شب که داشتیم تو خیابون قدم میزدیم باره اولی بود که گربه ای رو میدیم سوسک بخوره اونم به شکل زنده  هنگام فرار سوسک  .اصلا  هر اتفاقی که اون روز افتاده بود با دیدن این صحنه به کل از ذهنم اون لحظه به  فراموشی رفت .
پی ن : هوا شهر تهران خفس نمیشه نفس کشید .
 سوالی که هر پنجشنبه  جمعه از صد در صد آدم هایی که میبینم می شنوم
 
چه خبر دکتر؟
 
شوخی لفظی ای که زیادی تکراری شده است ولی ادب حکم می کند هر دفعه که این را می شنوم لبخند بزنم
 
خب متناسب با هر کسی که سوال رو می پرسه یک سری از خاطراتی که از دانشگاه و خوابگاه دارم براش تعریف می کنم
 
دوست دارم جواب این سوال را در یک مجموعه به هم پیوسته در وبلاگ که شامل خاطره های ماندگار من در دانشگاه و خوابگاه می شود قرار بدهم
 
ادامه مطلب
جفری برگشت :)
یه هفته تو خیابونا پرسه زده بوده تا اینکه رفته تو محل کار یه خانمه که خیلی هم اون اطراف مسکونی نبوده و خانمه بهش غذا داده بوده و عصرش برده بودش پیش یه دامپزشک و اون هم چیپ ستی رو که تو بدنش بوده رو اسکن کرده بود و زنگ زده بود به جنی که گربه تون اینجاست.
این جوری بود که جفری بعد از یه هفته سرگردونی برگشت خونه و خیلی ها رو با برگشتش خوشحال کرد. طفلک آلزایمر داره و حالا باید بیشتر مراقبش بود تو این مدت هم کلی ضعیف و نحیف شده.
«درد که تنها در نسوج آدمی پرسه نمی‌زند. گاهی هم ساکن اشیاء می‌گردد. حتی ممکن است در قاب عکسی منزل کند یا حتی در الفاظ یک صدا. باید کلمه بهترین مکان برای سکونت درد باشد که آدمی رنجش را در کلمه مستحیل می‌کند و بر صفحات کاغذ می‌نویسد تا درد را دور از خود محبوس کلمات کند.»
#رود راوی، ابوتراب خسروی
میگن تو یه مصاحبه تلویزیونی، مجری برنامه از بیل گیتس راز موفقیتش رو می‌پرسه، بیل گیتس هم یک چک درمیاره و میگه هرچقدر دوست داری برای خودت بنویس!
 
مجری برنامه میگه منظور من این نبود، پرسیدم چطوری موفق شدین؟! بیل گیتس چک رو پاره میکنه و میگه راز موفقیت من همینه، برخلاف شما من هیچ فرصتی رو از دست نمیدم...!
 
فرصت‎ها منتظر شما نمی‌مونند، این شما هستین که باید اونا رو به دست بیارین
من واژه ای را می شناسم
واژه ای سرشار از معجزه
واژه ای که بلندت می کند
وادارت میکند که تلاش کنی
واژه ای که باخودش
رویاهایی رادر ذهنت می آفریند
و خودش میگوید که این رویاها
دست یافتنی اند
زیرا من وجود دارم 
من در میان شب تار
در تاریکی یک غار
در هوای تار و
حال زار
وجود دارم
من همیشه و در هر حال
در اطراف تو پرسه زنان
و قدم زنان
هستم
اما تو
زمانی که به من پشت کنی
زندگی ات خاکستری خواهد شد
آنگاه است که خواهی مرد 
زیرا آدمی بدون امید می میرد...
دانلود آهنگ جدید رضا ضیا پرسه
Download New Music Reza Zia Parse
آهنگ جدید رضا ضیا بنام پرسه
تو رو نفس میکشم و تورو مرور میکنم و از کوچه های شهرمون وقتی عبور میکنم
میریزه عطرت رو تنم حس میکنم دارم تورو روو گونه های خستگیم دوباره میبارم تورو

ادامه مطلب
با سروش و ف اومده بودیم  بیرون، که رتبه ها رو اعلام کردن:)) محض  اطلاعتون سروش همون کراش اولیه است؛))  بگذریم.  سروش رتبه  اش خیلی باحاله:)) تاریخ تولدش  شده (۱۳۷۹). بخاطر اینکه  سه رقمی  نشده ناراحته ولی. ف هم که خسته نباشه  ۱۸ هزار شده. منم ۵۸۵:)) (عدد رو حال کنید فقط-__-) و ۲۲۸ منطقه شدم:)) تو زیرگروه  یک هم ۲۰۹:)) در صدای  ادبیاتاممخ
پ.ن: ریدم  دهن  عمه ای که تو کل سال فقط یه روز دختر  رو تبریک میگه و یه رتبه ی کنکور رو می پرسه. خاک تو سرت بدبخت:))
از لابلای توری خاک گرفته و نرده های حفاظِ پنجره ...یک آسمان با ابرهای خاکستری و درختانی که سبز ایستاده اند ...و صدای رسای رودخانه ...که بی امان جاری است ...
صدای بیل زدن زمین می آید ...
بوی نعنا و ریحان پیچیده است توی دستانم 
بوته های گلپرِ نزدیک رودخانه ...
سیب های کالِ روی درخت
میوه های سرخ و کوچک رزبری 
سبزی هایی که عمه برایمان کاشته است ...
نسیمی که گاه به گاه روحمان را نوازش میکند...
صدای پرنده هایی که این حوالی پرسه میزنند ...
دو تا کلاغی که آمده اند
جنگل،خیابان‌های خالی،ساختمان‌های تیره،پنجره‌ای روشن که شما را به فکر وا می‌دارد.شاید در یک زندگی دیگر فراموش کرده اید لامپی را خاموش کنید،شاید هم کسی هنوز منتظر شماست.تو جایی همین نزدیکی ها خودت را مخفی کرده‌ای اما به چه نامی؟من آن خیابان را پیدا خواهم کرد.ولی،روزها می‌گذرند،زمان می‌گذرد و من هر بار به خودم می‌گویم دفعه‌ی بعد،حتما،پیدایت خواهم کرد.
پرسه‌های شبانه-پاتریک مودیانو
یه روزی هم میاد که یکی می‌زنه روو شونه‌مون و به خودمون میایم و می‌فهمیم تموم عمر تنها بودیم و آدمایی که باهاشون خندیدیم و گریه کردیم و حرص خوردیم و عصبی‌مون کردن و دوسمون داشتن و دوست داشتنمون رو خرجشون کردیم تخیلمون بودن 
یه روزی میاد که اونی که زده روو شونه‌مون تا به خودمون بیایم یه صندلی می‌ذاره و روبرومون می‌شینه و زل می‌زنه توو چشامون و ازمون می‌پرسه چرا توو خیالمون این آدما رو ساختیم
 یه روزی میاد که می‌فهمیم همه چیِ دور و برمون
متنی که میخواهم بنویسم احتمالا در نهایت ملقمه ایست از چند نظریه و ایده از چند کتاب مختلف که با آنها همذات پنداری کرده ام و  تصادفا در این مدتی که در خانه مانده ایم به جمع آوری آنها مشغول بوده ام.
اول کمی درباره ی خلوت: در کتاب مینیمالیسم دیجیتال، کال نیوپورت تعریف جالبی از خلوت ارائه میکند که احنمالا شما هم مثل من در تعریف آن اشتباه میکنید. در این کتاب خلوت نه جدایی فیزیکی و دور شدن که به این معناست که مغز ورودی دریافت نکند به طور دقیق تر خلو
دانلود آهنگ اشوان اگه نباشی
دانلود آهنگ قدیمی اگه نباشی از اشوان
هم اکنون بشنوید / دانلود آهنگ فوق العاده زیبا و احساسی اگه نباشی با صدای خواننده محبوب اشوان به همراه متن ترانه و کیفیت های ۳۲۰ و ۱۲۸ اصلی
شعر و ملودی: اشوان
هم اکنون از جاز موزیک ترانه بسیار زیبای اشوان بنام  اگه نباشی همراه با تکست و کیفیت عالی آماده شده است
Download New Song By : Ashvan – Age Nabashi With Text And Direct Links In JazMusic
خواننده این اثر اشوان نام دارد 
برای دانلود روی لینک ادامه مطلب در زیر
دانلود آهنگ جدید رضا شیری به نام پرسه با لینک مستقیم + پخش آنلاین
Download New Music By Reza Shiri Called Parseh
+ متن آهنگ پرسه از رضا شیری
 
 
 
دانلود ، موزیکها ، دانلود موزیک کیفیت بالا ، دانلود آهنگها ، دانلود آهنگهای جدید ، موزیکهای جدید ، آهنگی جدید ، دانلود موزیکی جدید ، دانلود مداحی ها ، دانلود نوحه ها ، نوحه ها ، دانلود نوحه های جدید
ادامه مطلب
«حتماً دربارۀ عدل عمر ابن خطاب شنیده اید.»
ریاض، انگار یهو مطلب مهمی برای گفتن یادش اومده باشه، با خوشحالی گفت: «می گن عمر ابن خطاب داشته توی یه کوچه راه می رفته که الاغی از اون کوچه رد می شه و پاش می ره توی یه چاله و می لنگه. عمر گریه می کنه و می گه خدا توی اون دنیا از من سؤال می کنه چرا در زمان تو حیوونی پاش توی یه چاله رفته و چرا اون راه چاله داشته و ...»
گفتم: «خدا از عمر ابن خطاب می پرسه که چرا در زمان تو پای یه حیوون توی چاله رفته، اما نمی پرسه چ
بعضی وقتا
خصوصا تو روزای بارونی فک می کنم شخصیت امین توی
پرسه در مه بهرام توکلی زبان حال خیلی هاست
داستان وقتی جالب می شه که بهتون بگم
سرانجام خود بهرام توکلی هم ، خیلی بهتر از
شخصیت امین نبود
 
 دیدن
پرسه در مه  بهرام توکلی رو شدیدا توصیه می
کنم
 خصوصا
تو دورانی که ممکنه  فک کنید بهرام توکلی
همیشه همین مزخرفاتی میساخته که امروز میسازه
ازم می‌پرسه: برای چی ازش متنفری؟
جواب میدم: چون خیلی لوسه.چون زیادی چاقه!
می‌گه: همین؟ [ با حالت تمسخر امیزی ] 
عصبی میشم: چطور یه پسر میتونه خط چشم تتو کنه؟ اون عوضی خط چشم دارهه!! 
تعجب کرده: اون چشمای واقعیه خودشه!!
جواب می‌دم: به من ربطی نداره،نباید چشماش انقدر خوشگل باشند. ازش متنفرم!
روشو ازم بر‌میگدونه:تو فقط یه حسودی!
تایید میکنم: اره.منم خط چشم طبیعی میخوام.
 
پ.ن: راست‌ش فقط حس خوبی بهش ندارم،هرجور که نگاه میکنم‌می‌بینم این اشتباهه.
و
کتری برقی رو روشن می‌کنم و برای بار هزارم پرده رو کنار می‌زنم و حُسن‌یوسف‌هام رو نگاه می‌کنم و بازم تو دلم دعا می‌کنم حالشون خوب بشه، وجود این 3 تا دلبر، تنها دلیلی بود که راضی شدم یه قسمت از کاغذ رنگی‌های چسبیده به شیشه‌ی پنجره رو پاره کنم، مرضیه می‌خونه: "ای برگ ستم‌دیده پاییزی، آخر تو ز گلشن ز چه بگریزی"، کاغذهای یادداشت آخرین مصاحبه رو می‌ذارم روی هم و یه گوشه می‌ذارمشون که بعدا منتقلشون کنم توی آرشیو، میام سراغ وبلاگم و با دلتنگی
مثلاً از خودش می‌پرسه من چرا باید یه نفر رو احتیاج داشته باشمکه باهاش دو کلمه حرف بزنم؟خودم با خودم می‌تونم بیشتر از دو کلمه با خودم حرف بزنمو حرفای خودمو راحت‌تر بفهمم.اگه کسی به اینجا برسه،دیگه نه دنبال کسی می‌گرده، نه انتظار کسی رو می‌کشه...+داستایفسکی
_____________________
______________
برای نوشتن دلیل میخواستم... 
دلیلی پر از آرامش که شعرهایم را آنچنان در خود غرق کند که جایی  
برای مضمونی جز تو باقی نماند. 
تو آن گمشده ای که سالهاست قلبم را به تسخیر خود در آورده و من  
آن شاعر بی پناهم که در کوچه پس کوچه های شعر پرسه می زند تا  
بلکه خبری یا اثری، و یا نشانی از تو بیابد. 
افسوس که همه ی شعرها بی تو غمگینند و همه ی کوچه ها بن بست...

✅ انتشار چاپ اول مجموعه شعر " همه ی کوچه ها بن بستند"
بهمن ماه ۱۳۹۷
مجموعه اشعار ح
یادتونه قبلا چقدر غر می‌زدم که تو آزمایشگاه میزم دم دره و هی باید بلند شم درو باز کنم و هر کی میاد تو از من می‌پرسه دکتر کو و اینا؟
از وقتی اومدم اینجا، نه تنها میزم دم دره، که فک کنم دم درِ مورچه‌ها هم هست! چون هر چند دقیقه یه بار باید از رو دست یا صورتم مورچه جمع کنم :|
+ تنوع هم داره‌ها! مثلا چند روز پیش به جای مورچه، یه دونه عنکبوت کوچولو بود:)))
+ البته که بر خلاف قبل، با وجود این وضعیت باز هم خدا را شاکرم! (اینم از نتایج ۲ ماه خونه موندن!)
استاد هر سری منو می‌بینه، می‌پرسه:"تو موضوع پروژه‌ت چی بود؟"  و من هر بار بدون این که هیچ پیشرفتی کرده باشم، میگم :haplotype phasing.
سری آخر گفت:" تو نمی‌خوای بیای دقیق‌تر تعیین کنی کارِت چی باشه؟" گفتم: اتفاقا امروز بعد از کلاس می‌خواستم بیام.
رفتم، به محض رسیدن استاد گفت:" تو موضوع پروژه‌ت چی بود؟" گفتم : haplotype phasing . گفت:" خب برو phase کن دیگه!" و جلسه‌مون تمام شد. به همین سادگی، به همین خوشمزگی!
نزدیک دو هفته س که شب و روزم جانسون با هم عوض شده، خانم کوچولو شبا تا ساعت یک بیداره ، منم با خاموشی باتری ام مجبورم بیدار بمونم
از اون ور تا ساعت ۹صبح می‌خوابه ولی من بعد نماز در تدارک صبحانه هستم
و وقتی بیکار میشم اونم از خواب بیدار میشه و دوباره همون پرسه طی میشه تا بعد از ظهر که خودمم در حین خواباندن خانمی خواب میرم .
این اتفاق باعث شده من هیچ وقت کامل به کارهام نرسم ، و مهم تر اونم اینکه برنامه زندگیم بهم خورده و گیج و گیجم.
وقتی خواب بچه تن
سلام
یه دیالوگی تو فیلم نفوذی بود که به نظرم هیچوقت قدیمی نمیشه. این بود:
"دِ بیچاره اینجا ایرانه… هر چقدر بیشتر زحمت بکشی؛ بیشتر میزنن توی سرت… بیشتر دل می سوزنی؛ بیشتر بهت انگ می‌زنند… آسه میرم آسه میام؛ با هیچ کسی کاری ندارم؛ دل به هیچ چیزی نمی‌بندم. جز پول. آره پول…! تو این مملکت بلبشو، اونقدر راه هست که بخوای پول خوب در بیاری. هیچکس هم ازت نمی پرسه از کجا آوردی! آخه اینجا کشور خرید و فروشه. وزیر رو می‌خرن… وکیل رو می‌خرن… نماینده مجلس
_ دیونگی 
_ درگیر و سردرگمی
_ نفرت از خود
_ غم‌و افسردگی
_ فاز برداشتن
احساساتمون شبیه به همه .
شاید بخاطره همینه که انقدر به هم نزدیکیم.
وقتی راجب خودمون پنج‌نفر دقت کردم،دیدم همه‌مون یه درد مشترک داریم
فکر کنم اون درد مارو انقدر به هم نزدیک کرده..
خدا ادمایی که کناره هم میزاره که به هم نیاز دارند.
شاید حالا بفهمم چرا با وجود این همه دل‌شکستگی و انتقاد از هم. هیچوقت از هم جدا نمی‌شیم‌
وقتی یکی ازمون می‌پرسه چرا انقدر باهم رفیق‌اید؟ نمیدونیم
در حالی که منتظر نشستم تا دانلود قسمت جدید attack on titan تموم بشه به این فکر می کنم که باید نود روز آتی رو هرشب بنویسم. به خاطر تثبیت یک سری تغییرات. باید تلاش هام برای بهتر کردن احوالم رو دونه به دونه، شبانه ذکر کنم.
اما علامت سوالی توی ذهنم ساخته شده که می پرسه کجا؟ اینجا؟ برگردم به دفترچه هام؟
واقعیت اینه که اگر بخوام اینجا بنویسم تا حدی باید خودسانسوری کنم. چون دو سه نفری که خیلی پیگیر هرروز این صفحه رو چک می کنند قطعا آشنا اند.
اما از طرفی من از
امروز از پل عابر پیاده رد میشدم و باتلفن حرف میزدم، چندباری 
 دلم هری میریخت و حس میکردم زیرپام خالی میشد 
 وقتی برگشتم خونه گفتن دیروز ی نفر روی همون پل خودکشی
 کرده و طناب بسته به گردنش و خودشو پرت کرده پایین.. 
دردناک بود ... دردناکتر ازاون اینه که واقعا چقد زندگی میتونه
 سخت بگیره بهمون تا بالاخره کم بیاریم و مرگو انتخاب کنیم
گاهی گرفتاری هم چیز خوبیست درد سر  هم چیز خوبیست، از سر صبح تا بوق شب دنبال بدبختی بودن هم چیز خوبیست...
غصه بدهی داشتن، وام خواستن، خرج خانه دادن، در سرما و در گرما از این خیابان به آن خیابان پرسه زدن، دنبال کار گشتن...
گاهی تمام این ها خوب است باید قدرشان را دانست، لااقل باعث می شود کمی کمتر به بعضی ها  فکر کنیم، باعث می شود گاهی یادمان برود که چقدر دوستشان داریم ...
نی نی سایت رو یادتونه؟
چی بود؟
چی شد؟
اینقدر خوشم میاد. الآن هر مادری و هر خانمی هر سؤالی داره، از کلاس رقص تا آموزشگاه زبان برای بچه ش و یا آرایشگاه و آتلیه، پاسخش رو یا توی نی نی سایت پیدا می کنه یا اگرم پیدا نکنه می پرسه و بالاخره یکی پیدا میشه پاسخ رو بدونه.
اینجا رو می خوام همچین فضایی بکنم.
هر کسی، دقیقتر بگم هر پارسی زبانی، هر ایرانی، هر چیزی در مورد ماینر بخواد بدونه بیاد اینجا جواب بگیره.
از استخراج بیت کوین گرفته تا قیمت و مشخصات فنی م
دلم گرفته
به یکی از دوستام زنگ زدم
با تعجب میگه چطور شده زنگ زدی
میگم دلم برات تنگ شده بود
بیشتر تعجب می کنه
بهم میگه پیش دوست پسرشه و قطع میکنم
به این فکر میکنم که در نظر بقیه چقدر بی رحم و دل سنگم

به یکی دیگه زنگ می زنم
خاموشه
میرم تلگرام
می بینم چت هامونو پاک کرده :/

الانم غمبرک زدم پای گوشیم
پیش ل
می پرسه خوبی؟
میگم آره
میگم زدی تو برق؟
میگم نه
می خنده میگه آها از برق در آوردی
میگم اصلا تو برق نبود که بخوام در بیارم
سخته قبولش
اما همین ل که الا
1.کی قراره این نگاه احمقانه ی جهانی که شرق و غرب هم نداره، برداشته بشه که پدر و مادر هر غلطی کردن چون پدر و مادرن بی خیال؟ 
2. آدم ها در برابر کارهاشون مسئولن. در برابر آسیب هایی که به دیگران میزنن مسئولن و این که ما رو چقدر دوست دارن یا بعدا چقدر پشیمونن هیچی رو عوض نمی کنه. مسئله آسیب زده شده ست
3. این چرندیات هالیوودی، بالیوودی، صدا و سیمایی که بچه ها پدر و مادر احمقشون رو می بخشند و خوشحال و شاد زندگی می کنن یه دروغ خوش آب و رنگ مسخره ست.
4. دندون
+این علی ضیا هر کی رو دعوت می کنه، می پرسه چقدر پول درمیاری؟ بدبخت بی خاصیت داغون نچسب
تو دلم مونده بود یکبار این رو بهش بگم:))+آقا اینجا که یزد و مردم باوقار و آرومی داره، اینقدر نارنجک زدن که آسمون پر دود شده، خدا به داد بقیه جاها برسه
مردم چشونه؟! زدن به سیم آخر؟! :)) +تا چندماه پیش نگرانیمون قیمت بنزین و گرونی وووو اینا بود، الان با خودمون میگیم یعنی سال 99 رو میبینیم؟ زنده می مونیم؟ دیگه به کف مطالبات رسیدیم، شایدم زیرزمین:)) 
شما و تمام کسانی که دوست‌شان دارید، روزی خواهید مُرد ...
تنها بخش کوچکی از چیزهایی که گفته‌اید یا کارهایی که انجام داده‌اید برای تعداد کمی از مردم، اهمیت خواهند داشت، آن هم صرفاً برای یک مدت کوتاه. این حقیقتِ ناخوشایندِ زندگی‌ست. تمام مسائلی که به آن‌ها فکر می‌کنید یا کارهایی که انجام می‌دهید، تنها گریزِ استادانه‌ای از این حقیقت‌اند.
 ما غبارهای کیهانی بی‌اهمیتی هستیم که در یک نقطه‌ی‌ آبی پرسه می‌زنیم و به هم برخورد می‌کنیم. عظمتی
توی یه جهان موازی، احتمالا من یه دریانوردم. یه دریانورد با موهای نقره ای و چشمای آبی. دریانوردی که نه تجارت می کنه و نه دزد دریاییه، فقط دریا رو خیلی خیلی دوست داره. هر روز غروب، تکیه می ده به عرشه کشتی و خورشید رو نگاه می کنه تا وقتی که محو بشه. بعد که خورشید رفت پایین و ماه به جاش اومد بالا، اون وسط دریا، دور از همه آلودگی های نوری که جلوی درخشش ستاره ها رو می گیرن، دراز می کشه و به ستاره ها نگاه می کنه. برای هر کدومشون اسم می ذاره و داستان می ساز
اینترنت از جلوه های اشکار دنیای مدرن است که به دلیل در دسترس بودن و وجود ان درهمه جا,یکی از پرکاربردترین فضاها به شمار میرود,فضای که نوجوانان و جوانان جامعه ی بزرگی از آن را تشکیل میدهند.
امروزه فضای مجازی چنان نوجوانان و جوانان را دربازار رنگارنگ خود فرو برده است که گویی هرگز خبری از بازی ها و فعالیت های دسته جمعی آنان نبوده است.
در دنیای کنونی,فضای مچازی پناهگاهی پر دردسر برای نوجوانان و جوانان است در حالی روی خوش به آنها نشان میدهد که در د
شب گردی دانلود آهنگ جدید محسن سامان دانلود آهنگ جدید محسن سامان به نام شب گردی با کیفیت بالا Download New Music By Mohsen Saman Called Shab Gardi با متن + بخش آنلاین و دانلود مستقیم
متن آهنگ محسن سامان شب گردی
بی قرارم یه چیزی میگم یه چیزی میشنوی
کم میارم هر چی میگم باز نمیشنوی
دل ندارم چه بلایی داری سرم میاری
آخه دیوونه عاشقم نکن اگه دلشو نداری
منو شب گردی وقتی ولم کردی
ابریم کردی شدم گوشه ای گریون
دور کی میگردی باهاش که میخندی
کار من میشه فقط پرسه تو بارون
زیر بار
این کلیپ «عاشق شدی؟» مهران. مد.ی.ر.ی خیلی روم تاثیر میذاره. اصن هر بار نگاه می‌کنم به جوری می‍شم
وقتی می‌پرسه عاشق شدی؟ و طرف یه خنده تلخ می‌کنه
یا یه جوری نگاهش می‌کنه که چی بگم؟
اون منم
فک کردم اگه بهم بگه دوسم داره منم بلافاصله بهش می‌گم دوسش دارم
دیگه فرصتو از دست نمیدم

....
نشستم رو تخت، با یه لیوان شیر . یه دونه موز.
مقاله رو ادیت میکنم
امروز که کار داشتم کلی مهمون اومد
کلی مقاله خوندم
نه کاملا
از اینا که سرسری نگاه میکنم ببینم اون چیزی ک
فکرم هنوز به تو درگیره دلم به عشق تو بد گیرههنوزم اسم تو که میاد آتیش میگیرهمنو به عشق تو میشناسن همون دیوونه ی وسواسمکه بعد تو رو همه آدما حساسمفکر از دست دادنت زده منو بی بی خواب کردهدیدن عکسای تو دل منو بی تاب کردهدربدر شد آخرش دل بیچارهبعد تو این قلب من دیگه با همه آدما سردهتو نفهمیدی بری از تو یادگاری فقط درده از تو یادگاری فقط دردهتنهایی پرسه توو نیمه شبا کار منه به خدا به خداحالمو جای تو خوب میدونن فکر از دست دادنت زده منو بی بی خواب کر
بسم الله؛سال 85.86 روی پایان نامه دوره کاردانیم کار میکردم که یک وب سایت فرهنگی اجتماعی بود. اون سالها خیلی در زمینه مسائل فرهنگی اجتماعی فعال بودم و خیلی دوست داشتم یک سایت هم راه بندازم و محتوای فرهنگی هنری توش منتشر کنم. اسم سایتم رو هم گذاشته بودم « الف» . ایده ای که دو سه سال بعد تبدیل شد به « کافه جوانی » و البته هیچ وقت هم فرصت این رو پیدا نکردم که به شکل کاملی اجراش کنم. 
امشب موضوعی پیش اومد که یاد اون سایت افتادم . مدتی بود تصمیم گرفته بود
تابلوی نقاشی دیگری را شروع کرده‌ام. پایان‌نامه‌ام صبوری می‌کند با حالم. دست‌هایم همیشه می‌لرزند و لباس‌هایم به عرق سرد عادت کرده‌اند. قلبم از بی‌محلّی کلافه است. روزها و مناسبت‌ها بی‌اعتبار شده‌اند. با ایران خانوم* خلوت می‌کنم. نقّاشی‌هایش را فرو می‌برم در سیاه‌چاله‌های بی‌انتهای درونم. مثل دود سیگاری که در سرم پرسه می‌زند. در نوربازیِ نقاشی‌هایش، در تجربه‌های زندگی‌اش، دنبال آویزان کردنم می‌گردم که گیر کنم یک جا.
شب‌ها پنج
به قول یارم "دلم مچاله شده"...
دوست دارم بشینم زار زار گریه کنم اما به نقل از پیج ارگانیک مایندد: "رفیق، بخوای نخوای ما غبار کیهانی بی اهمیتیم که روی لکه‌ی کوچیکی به اسم زمین پرسه میزنیم. مساله این که الکی خودمون رو مهم تصور می‌کنیم، واقعیتش این که ما هیچی نیستیم".
این‌ جمله ها اولش عصبانیت میکنه. بعد اگه ادم متعصبی نباشی به فکر فرو میبرتت. و اگه دقیق تر و از بالا نگاه کنی شعر مولانا یادت میاد که میفرماید "دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ".. 
با این
«آبی که به آبی برسد ، بی کران که به بی کران برسد ، تفوق باکی است ؟ دریا و شب در یک خط از هم جدا می شوند ، خطی که در افق مرئی است ، خطی که شب ها پاک می شود . دریا و شب در هم یکی می شوند ، بی کران ابدی . »
اولِ تک نگاره ای در اولین شماره ی مجله ی سان ، این بند به عنوان مقدمه نوشته شده و از دیشب که این جملات را دیدم ، در سرم پرسه می زنند . 
می دانم ، دریا هم کران دارد ولی راستش خیلی از ماهی ها خوابش را هم نمی بینند . 
ای کاش انسان ها هم بی کران یا حداقل «کرانه ن
مدت هاست حالم شده شبیه آدمی که نزدیک یه پرتگاه پرسه می زنه.
دیگه شمار روز ها هم از دستم درد رفته.
سرم رو تکون می دم و برای بار n ام به خودم میگم تمرکز کن.
شاید نیم ساعتی هست که سوزنم روی این یه جمله ی درس گیر کرده. فقط کافیه یک لحظه اون فکر کذایی بیاد توی ذهنم. بی اختیار کشیده می شم سمت پرتگاه. پایین رو نگاه می کنم. میدونم خطرناکه. می بینم که سنگ های زیر پام یکی یکی میوفته اما انگار جاذبه ش خیلی زیاده. کافیه چند تا فکر دیگه بیاد تو ذهنم تا کامل سقوط کن
پرسه زدن در شهر گذشته
حوالی میدان خاطره ها
سرگردان دنبال یک آدرس خاص
طی کردن کوچه های غریب
خودم را بعد از ساعت ها زمزمه کردن شعرهای دبستان
جلوی همان در قدیمی پیدا میکنم ، لا به لای رنگ های رفته اش
روی کلید زنگی که پوسیده
سکوتی خاص
مثل گرد و غبار روی طاقچه های مادربزرگ
همه جا نشسته
اتاق های خالی
صدای خنده های شلوغ را میدهد
اشک های سرد و یخ زده ام روی آینه تکه تکه شده روی زمین مینشینند
صدایی می آید ، سرم را برمیگردانم
کبوتری میپرد
روی چوب های قدی
دانلود آهنگ خسرو جهانگیری به نام پرسه
خسرو جهانگیری پرسه دانلود آهنگ جدید خسرو جهانگیری پرسه Khosro Jahangiri - Parseh

دانلود آهنگ جواد مختاری به نام قرارمان نبود
جواد مختاری قرارمان نبود دانلود آهنگ جدید جواد مختاری قرارمان نبود Javad Mokhtari - Gharareman Nabood

دانلود فیلم Lady and the Tramp 2019
داستان این فیلم که برگرفته شده از فیلمی انیمیشنی به همین نام است ، درباره‌ی دو سگ به نام‌های لیدی و ترمپ و ماجراجویی‌های آنها می‌باشد که…

دانلود آهنگ مهاس به نام منو تو ب
«آبی که به آبی برسد ، بی کران که به بی کران برسد ، تفوق باکی است ؟ دریا و شب در یک خط از هم جدا می شوند ، خطی که در افق مرئی است ، خطی که شب ها پاک می شود . دریا و شب در هم یکی می شوند ، بی کران ابدی . »
اولِ تک نگاره ای در اولین شماره ی مجله ی سان ، این بند به عنوان مقدمه نوشته شده و از دیشب که این جملات را دیدم ، در سرم پرسه می زنند . 
می دانم ، دریا هم کران دارد ولی راستش خیلی از ماهی ها خوابش را هم نمی بینند . 
ای کاش انسان ها هم بی کران یا حداقل «کرانه ن
ریتم: 4/4         گام: ‌‌‌#F
F#m          Bm          D               F#m
رو به تو سجده می کنم دری به کعبه باز نیست
E           Bm    Bm7               F#m
بس که طواف کردمت مرا به حج نیاز نیست
F#m          E           D          E
به هر طرف نظر کنم نماز من نماز نیست
F#m          Bm          D             F#m
مرا به بند می کشی از این رهاترم کنی
E       Bm    Bm7         F#m
زخم نمیزنی به من که مبتلاترم کنی
F#m          E           D          E
از همه توبه می کنم بلکه تو باورم کنی
E        Bm      Bm7     
اساسا آدمیم که در مواقع بیخود خجالتیم !! مواقعی که باید به دوستم که دلم تنگ شده براش پیام بدم یا وقتی با غریبه ای باید تلفنی حرف بزنم یا مثلا وقتی استاد ادبیات می‌پرسه فلان کتاب رو خوندین یا نه یا وقتی استاد ریاضی داوطلب میخواد برای حل تمرین ها و خیلی جاهای دیگه خجالت میکشم :/ دارم رو‌خودم کار میکنم و با گام های مورچه ای میرم جلو ایشالا که درست میشم -_-
چقدر تند تند پست میزارم نه؟ شبا که دیگه رسما بیکارتر از روزامم کلی حرف یادم میاد  
پست قبلی به
خدا رو شکر اینترنت هست میتونیم لوازم مورد نیاز فکری مون رو توی اینترنت پیدا کنیم؟
جمله ی درستی بود . نه؟!!!
اما می خواهم بتازم به این جمله . پس به قول اسپیلبرگ :Catch me if you can
سال ها پیش به این فکر بودم که چرا ابزار های سرگرمی امروز ، ابزار آلات جنگی یا پروژه های تحقیقاتی نظامی دیروز بوده اند؟
اینترنت که برای اتصال بین چند رایانه در عرصه جنگی بوده ، صفحه ی لمسی پروژه ای بوده که CIA روش کار میکرده و...
اما الان ابزار های جنگی کاری می کنند که هیچ کاتیوشا و
Grand Theft Auto V یک بازی اکشن و ماجراجویی در سال 2013 است که توسط Rockstar North ساخته شده و توسط Rockstar Games منتشر شده است. این اولین ورودی اصلی از سری Grand Theft Auto از سال 2008 Grand Theft Auto IV است. در ایالت داستانی سن آندریاس ، مستقر در جنوب کالیفرنیا ، داستان تک نفره از سه مجرمان و تلاش های آنها برای ارتکاب دزدان دریایی در حالی که تحت فشار یک آژانس دولتی و چهره های قدرتمند جنایت قرار دارند ، پیروی می کند. طراحی دنیای آزاد به بازیکنان اجازه می دهد تا آزادانه در حومه شهر با
 
درکلیسا، جک از دوستش ماکس می پرسد: «فکر می کنی میشه هنگام دعا کردن سیگار کشید؟»ماکس میگه: «چرا از کشیش نمی پرسی؟»
جک نزد کشیش می رود و می پرسد: «می توانم وقتی در حال دعا کردن هستم، سیگار بکشم.»کشیش پاسخ می دهد: «نه، پسرم، نمیشه. این بی ادبی است.»جک نتیجه را برای دوستش ماکس بازگو می کند.ماکس میگه: «تعجبی نداره. تو سئوالت رو درست مطرح نکردی. بگذار من بپرسم.»ماکس نزد کشیش میره و می پرسه « وقتی در حال سیگار کشیدنم می تونم دعا کنم؟»کشیش مشتاقانه پا
فردا روز ولنتاین
پارسال چند روز قبلش اومد دنبالم. ماشینش فروخته بود اونموقع
با اسنپ اومد. یه دسته گل نرگس برام خریده بود. رفتیم یه گالری و بعد شام. 
انتظارم بیشتر بود.بعد من برای ولنتاین براش از ترکیه یه لباس اورده بودم یه شکلات خوب خریدم و بعد یه جعبه بامزه براش درست کردم. روز ولنتاین گیر دادم که میخوام ببینمت. باش قرار گذاشتم دم شرکتش رفتیم بیرون. رفتیم یه جا بستنی خوردیم. و شب یکم پرسه زدیم. رسوند من رو خونه.
اما امسال همه چیز فرق داره. اون به
دکتر در حالی که نگاهش رو به من دوخته می‌پرسه: خب می‌دونید که در تعطیلات آخر هفته یا ساعت‌های غیر‌ اداری، اگه نیاز به پزشک داشتید، چی کار باید بکنید؟
نگاهش می‌کنم و با کمی تردید می‌پرسم: به ۱۱۲ زنگ بزنم؟
سری تکان میده که یعنی نه، و میگه: اون ۱۱۲ فقط برای مواردی هست که خیلی خیلی اورژانسی باشه، مثل خطر مرگ :-|
 و یک کارت میده بهم که یعنی به این جا زنگ بزنید، که مثلاْ میشه مجمع پزشکان عمومی کشیک‌شون :دی
می‌دانید چرا این سئوال رو پرسید؟ اون قدر ک
 
سه نفر بودیم. صبح تا ظهر، میان کوچه‌های کهنه‌سال پرسه زده‌بودیم. نبش یکی‌ از کوچه‌ها ایستاده‌ بودیم به تماشای بساط یک‌ دست‌فروش که تزئینات دریایی می‌فروخت. یک‌ برگه هم چسبانده بود بالا سر اجناس که [به ما دست نزن]. من‌ اما دست زدم‌. یواشکی ترتیبشان را بهم ریختم. نه تذکری شنیدم. نه چشم غره‌ای دیدم و نه هیچ. ساعت‌ها بعد، عمارت‌ها را دیده بودیم و در بالکن تجارت‌خانه‌ی ایرانی به نوبت عکس انداخته بودیم. سخت راه رفته‌ بودیم. خسته بودیم. من
قبلا گفته بودم به خاطر این که میزم نزدیک دره، افتخار دربانی و منشی‌گری آزمایشگاه رو دارم و هر کس که دنبال دکتر میم می‌گرده، به محض ورود از من می‌پرسه دکتر کجاست و هر کس در می‌زنه، از من انتظار داره در رو باز کنم.
اما فکر نمی‌کردم ملت با قیافه‌ی من شرطی شده‌باشن و با دیدنم احساس کنن که حتما باید یه چیزی بپرسن!
صبح به محض این که رسیدم دانشکده و با کاپشن و کوله‌پشتی و هدفون وارد آزمایشگاه شدم، آقای قاف که خودش قبل از من و از نمی‌دونم کِی اونج
رفتارشناسی اسب - حافظه قوی


حافظه اسب به خصوص در مورد تنبیه ها دردناک بسیار قوی است . اگر در مقاطعی از طول عمر تربیتی با او بد رفتاری شود ، در شرایط مشابه او تبدیل به موجودی ناخوشایند خواهد شد و بنابراین خوش رفتاری با او از همان بدو شروع به کار و نوجوانی دارای اهمیت بسزائی است . فهرست صفات ویژه برای به خاطر سپاری: زندگی اجتماعی (گله) ، چرنده ، پرسه زن ، تقلید کننده ، کنجکاوی، حافظه برتر ، فرار کننده و جنگنده ، تابع قانون اطاعت برتر.
زمستان بود.
حس می‌کردم قلبم دارد بزرگ می‌شود.
انکارش می‌کردم و بقیه بیشتر اصرار می‌کردند. با دست نشانم می‌دادند و می‌گفتند ببینید قلبش بزرگ شده... بیشتر می‌تپد...
چندماه طول کشید تا قبول کنم که راست می‌گویند...قلبم بزرگتر از همیشه شده است.
خوشحال بودم، با همیشه فرق کرده بودم، بیشتر از همیشه خودم بودم.
بزرگ بود... انقدر بزرگ که وقتی در قلبم جای گرفت، قلبم اندازه‌ش نبود و زد بیرون... 
کم‌کم اما اذیت می‌کرد، انقدری بزرگ شده بود که دیگر از باقی
داشتم پرسه میزدم ... در نفی دستورالعمل زندگی هدفمندی که برای خودم خیلی وقت پیش نوشته ام ... مثل قهقه ای که رودرروی مرگ و عذاب و سختی و پوچی و هزار داغ دیگر میزنند ... بی اختیار به یاد خندیدن والتر وایت می افتم ، در یکی از قسمت های پایانی چهارمین فصل Breaking Bad و آن صحنه ای که جدا از هر توصیف روان شناسانه فعلا می خواهم فقط حسش کنم ...
خلاصه ؛ داشتم پرسه می زدم ... بین Review های گوناگونی که برای کتاب های مختلفی در GoodReads نوشته اند ، و نمیدانم و نمیدانستم به دنبا
صدای موسیقی را بلند کرد. سعی میکرد از افکارش فرار کند. ترسیده بود. با موسیقی زمزمه کرد تا از هرگونه فکری که به مغزش هجوم می آورد جلوگیری کند. بی فایده بود. دائم از خودش میپرسید اگر همه چیز تمام شود و مجبور شود بارو بندیلش را جمع کند و از این دیار برود، چه اتفاقی می افتد؟ کسی منتظرش خواهد بود؟ شاید زنی با ردای یاسی بلند و گل آفتاب گردان در دست به استقبالش می آمد. به خانه ای می رفتند و از دخترک محافظت میکرد. اینگونه دیگر دردی احساس نمیکرد. شاید هم ه
گفتم : کبوترِ بوسه
گفتی : پَر
گفتم ‍: گنجشکِ آن همه آسودگی
گفتی : پَر
گفتم : پروانه پرسه های بی پایان
گفتی : پَر
گفتم : التماسِ علاقه،
بیتابیِ ترانه،
بیداریِ بی حساب
نگاهم کردی
نه انگشتت از زمینِ زندگی ام بلند شد،
نه واژه «پر» از بامِ لبانِ تو پر کشید
سکوت کردی که چشمه ی شبنم،
از شنزارِ انتظار من بجوشد
عاشقم کردی ! همبازیِ ناماندگارِ این همه گریه
و آخرین نگاه تو،
هنوز در درگاهِ گریه های من ایستاده است
حالا بدونِ تو
رو به روی آینه می ایستم
م
تا حالا شنیدین میگن :(( دختر و پسر ....مثل آتیش و پنبه هستند))
 
این ضرب المثل علی رغم اینکه به عنوان یک الگوی تربیتی به کار گرفته میشه ولی باید توجه داشت که از لحاظ تربیت صیحیح انسانی و اسلامی دیدگاه درستی را مطرح نمیکند  باید بدانیم که اگر سطح ارزشی نوجوان و جوان را تاحدی پرورش بدهیم و آنها را بی اراده و بی تصمیم جلوه ندهیم و توان خویشتن داری و تقوا را از آنها سلب نکنیم بدون شک به جریان تربیت آسیب وارد نمیکنم
نوجوان و جوان باید خود را چنان با ارز
دستم بنده.می‌گه گوشیت داره زنگ می‌‌خوره. می‌گم خب جواب بده.می‌گه آخه روش نوشته Don't answer. می‌گم خب پس به حرفش گوش کن. می‌گه آخه چجوری اینو می‌گه؟ کاترین بهش می‌گه «احمق اسم یارو رو Don't answer ذخیره کرده». می‌گه آها، آخه یه لحظه این احساس رو منتقل کرد که واقعاً گوشی داره دستور می‌ده. بعد می‌پرسه گوشیت چجوری باز می‌شه؟ می‌گم قُلف و زنجیر نداره. pick up کنی، خودش باز می‌شه. امتحان می‌کنه و با خنده می‌گه؛ چقدر جنده. از این کلمه خوشم نمیاد. جدای از
کرم ابریشم را دیدید چطور دور خودش پیله میبنده ، تو تنهایی خودش غرق میشه ، سکوتی ابدی ، از درون میشکنه ، باورهاش رو دور میریزه ، کرم بودن دنیای قشنگی براش نیست ،  نا امید نمیشه با خودش عهد میبنده این شرایط سخت رو تحمل کنه برای اتفاقی بزرگ ، ایمان داره به پایانی زیبا و دلنشین ... تن نمیده به "کرم" بودن و له شدن زیر ِ پای آدمها ... 
حالا نوبت منه ، کرمی که تو وجودم رخنه کرده رو باید تبدیل کنم به پروانه ای آزاد وزیبا ، نمیدونم این پرسه چقدر طول میکشه ،
دارم راه می‌روم... به خودم می‌آیم و می‌بینم دارم با خودم حرف میزنم. اطرافم را اندکی نگاه میکنم که آیا کسی مرا دیده یا نه... موبایلم را از جیبم در می‌آورم. تظاهر میکنم به اینکه دارم ویس می‌گیرم، و به حرف زدن با خودم ادامه می‌دهم.
دارم درس میخوانم... به خودم می‌آیم و میبینم که چندین دقیقه است که دارم یک مکالمه ی خیالی با استادم درمورد برنامه ام میکنم. به اطرافم نگاه میکنم که کسی به من توجه میکند یا نه... تظاهر میکنم به اینکه دارم‌ کتاب جلویم را حف
دوست
چه زیبا.
کهکشانی که زندگی هدیه میدهد.
زندگی دیگر از تو
تجسمی دیگر از تو
منشوری از جنس تو
با اضلاع متفاوت با تو
منشوری که نور را جوری دیگر رنگین کمان میکند.
من از تو کهکشانی به ارث بردم بعد از رفتنت
کهکشانی:
پر از درختان تو در تو زیر نور ماه
پر از نشیمنگاه های زیر سایه
پر از پیاده روهای دور از نور
پر از بعد از ظهرهای هم صحبتی
پر از سینه سنگین
پر از دخترهای شاعر زیبا
منِ بعد از تو
منِ پرسه در کهکشان بدون تو:
که هر لحظه بوی تو را میدهد.
.
.
.
.

.
..
.

ل
متن آهنگ تو و پاییز اسماعیل ستوده
 پرسه زدن بی چتر تو بارون خیس میشیم وقتی هردوتامون
وقتی که حتی مثل هم میشه قرصای سرما خوردگی هامون
ترکیب موهاتو و نم بارون اصلا یجور محشری میشه
آخه چه معنی داره که آدم  (واسه کسی اینقدر هوایی شه)2
پاییزه چقد حالت چشمات وسوسه انگیزه قد تموم برگایی که داره میریزه
(دوست دارم)4
از من نمیتونی جدا باشی فکر میکنی اینجوری میزارم.
چون خیلی وقته با تو و پاییز من خاطرات مشترک دارم
وقتی که بارون میزنه باید همراهم از این کو
پله ها را یکی یکی اومدم بالا،نزدیک درب خونه بودم که صداش شنیدم،کلید  درآوردم و درُ باز کردم، با چنان ذوقی به مامان گفت :عمه اومد ،با سرعت  نور پرید بغلم،کیفم انداختم روی زمین و محکم بغلش کردم، همش یه روز ندیده بودمش،صدای قلبش میشنیدم، همینطور که دستش دور گردنم بود نشستم روی کاناپه نگاش کردم و پرسیدم:کی اومدی؟ برمی گرده سمت آشپزخونه  واز مامان می پرسه :مادر من کی اومدم؟؟مامان هم در جوابش گفت:۲ ساعتی میشه.
بعد تموم شدن حرف مامان،خودش هم میگه:
چند باری خوره‌ی نوشتن به جانم افتاد اما کوتاهی کردم. دارم با دست‌های خودم عمرم را تلف می‌کنم. توی این گوشی لعنتی دنبال چه چیزی می‌گردم که مدام توی کوچه پس‌کوچه‌هایش پرسه می‌زنم؟! آمدم پست دیشبم را تکمیل کنم. اما به خودم که نمی‌توانم دروغ بگویم! نمی‌توانم عزیزانم! الان نمی‌توانم درباره‌ی این برف کوفتی بنویسم. باز هم در خوردن قرص‌هایم کوتاهی کرده‌ام. باز هم تپش قلب دارم. باز هم مغز و بدنم دچار شوک می‌شود. علائم سرماخوردگی دارم. از دست‌
زنی با سر و صورت کبود و زخمی سراغ دکتر میره. دکتر می پرسه: چه اتفاقی افتاده؟ خانم در جواب میگه: دکتر، دیگه نمی دونم چکار کنم. هر وقت شوهرم مست میاد خونه، منو زیر مشت و لگد له می کنه. دکتر گفت: خوب دوای دردت پیش منه، هر وقت شوهرت مست اومد خونه، یه فنجون چای سبز بردار و شروع کن به قرقره کردن و این کار رو ادامه بده. دو هفته بعد،اون خانم با ظاهری سالم و سرزنده پیش دکتر برگشت. خانم گفت: دکتر، پیشنهادتون فوق العاده بود هر بار شوهرم مست اومد خونه، من شروع
 
 
 
جا می‌گذاریم بخشی از خودمان رادر کوچه پس کوچه‌های شهرها و آبادی و ...و آن هنگام که در مسیر آشنا قرار می‌گیریم یافتن موقتی بخشی از وجود خویش، معشوفمان می‌کند...اماتا ابد نمی‌توان مانددلمان برای تکه‌های دیگرمان تنگ می‌شودگام برمی‌داریم؛ بخش پیوند شده‌ی فعلی از ما جدا می‌شود و دوباره می‌رود سر جایش...گاهی به روی نیمکتی، وقت‌هایی زیر سایه درختی، کنار بوته‌ای و....امازود به زود سنگ‌فرش‌ها را تغییر می‌دهند، رنگ ساختمان‌ها و نماشان
سوار بر باد رفته ای آنقدر دور ک دیگر هیچ، نجوای آهسته و غمناکی شنیده نمی شود. انگار ک، به دنبالت چشم توی یک دنیای تماما تاریک بچرخانم. هیچ چیز نیست، و اثری. هیچ نیست و رد پای اندکی ک سابق پیدا کردنشان می شد اما حال؟ همه ی رو به اتمام رفتن هایی ک دم می زدیم تمامِ این سالها، تمامِ گریه کردن ها و فریاد هایی ک می زدیم توی این کلمات و می ترسیدیم، شاید و دقیقا از امروز. از امروزی ک به سرمان آمد و انگار، تمام "به پایان رسیدن" هایی ک حس می کردیم، واقعی شده
روز اولی که علی مشهدی رو دیدم خواستم بهش بگم سلام صادق :)
بس که شبیه صادق بود. توی این یک ماه هرروز دلم رو براش تنگ کرد! برای هر حرف فلسفیش و برای هر بازی که تا چند سال پیش باهم می‌کردیم. 
حالا که اومدم پیشش بهش میگم که علی مشهدی شبیهشه و چرا. به گمونم ناراحت میشه از این‌که انقدر به پسرای کلاسمون توجه کردم ولی به روی خودش نمیاره! می‌شینم از در و دیوار باهاش حرف می‌زنم. که کلاسشون چه جوریه و چه جوری باهم مباحثه می‌کنند. دوست دارم پنیر پیتزا بریزم
روزهایی که تازه همه چیز تمام شده بود و کاملا برایم روشن بود "دوران به هم برگشتن های کوتاهمان به پایان رسیده و این بار همه چیز جدیست" دائما فکر میکردم چرا یکبار با هم درباره ی پاتوق هایمان یا حداقل جاهایی که کمابیش رفت و آمد داشتیم صحبت نکردیم تا من زمان دلتنگی های نابود کننده ام بروم به امید دیدنش از دور یا حتی با دلخوش کنم به تنفس و حضور در جایی که او هم روزی حضور داشته و اکسیژن گرفته؟ فکر میکردم شاید پرسه زدن اطراف خیابانی که آخرین بار در
من با 26 سال سن، تو درمانگاه، لیسک (آبنبات چوبی) می‌خورم، بعد دختره اومده، دقیقا نصف سن منو داره، 13 ساله، متاهله.
دکتر از خواهرش می‌پرسه چرا اینقدر کوچیک عروسش کردین؟ میگه خودش خواست، پسرعمه‌مونه، هجده سالشه. دختره میگه میرم کارگاه گلسازی. میگم مدرسه چی؟ میگه شوهرم نذاشت دیگه.
الان من بچه‌ترم یا اون؟ :)

+ انصافا لیسک خوردن، جلوی مریض، از وقار آدمی می‌کاهد! ولی خب ضعف کرده بودم و چیزی جز لیسک تو کیفم نبود. تازه این لیسک هم برای خودم نخریده بو
مستند پرسه در مه با موضوع روح الله زم و کانال آمدنیوز اشاره ای دارد به تصمیم حکومت سعودی برای حمایت از کانال مذکور و تبدیل آن به یک شبکه تلویزونی که البته با دستگیری زم ناکام ماند.
خوب است صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز با احترام به استعدادهای ناشناخته ملی که در فضای مجازی سر بر آورده اند حمایت از آنها جهت تولید برنامه های صوتی و تصویری را یک رویکرد مهم در شکستن انحصار تهیه کنندگان و برنامه سازان سنتی صدا و سیما و تغییر در یکنواختی و روزمرگی ب
پاییز سردی بود. سگهای دامنه کولکچال غذا نداشتن و دورمون پرسه میزدن. بالای دستشویی های پناهگاه چهار ایستاده بودیم تا بچه ها بیان راه بیوفتیم سمت پایین. دو ساعت مونده بود به غروب.داشت پرتقال پوست میکند و میداد به سگها. سگها نمیخوردن. شاید چون ازش میترسیدن.اعصابش خرد شده بود...- اَه ... اینا هم که پرتقال نمیخورن، برم بدم به بقیه حیوونا بخورن
یهو برگشت سمت من... : دکتر پرتقال میخوری؟! من :|پرتقالها :#سگها (|)بقیه حیوونا ://مهدی وکیل (فمنیست نیمه کروکدیل)
"صبحت بخیر" یعنی طلوع خورشید بخیر ،یعنی اغاز ی دوباره و  فرصتی  برای زندگی بخیر ...
یعنی پایان شبی تار  و سکوتی وهم انگیز بخیر ...
بمن صبح بخیر نگو  که  طلیعه خورشید من همواره در دل و جانم  دمادم ،  و  فرصت زندگیبرای من لحظه به لحظه است ...شب تاری برایم نیست وقتی روی مهروشش دلم را به ضیا عشق  منور می کند  و سکوتوهم انگیزی نیست وقتی  در شهر پر هباهوی مهرش پرسه می زنم ...

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

۰•●کـاغـذ سفــید●•۰