نتایج جستجو برای عبارت :

دوستت دارم !

این روزها عجیب دنبال دوستت دارم های زورکی میگردیم.دوستت دارم هایی که روی پله های برقی مترو و پشت تلفن از مخاطب خاص درخواست میکنیم و تا به زور نگوید من هم دوستت دارم
دکمه پایان مکالمه را نمی زنیم.
دوستت دارم هایی که هر چند دقیقه سراغ خط های کنار پیام میرویم تا ببینیم تیک خورده است و در جوابش هم نوشته من هم دوستت 
دارم؟..
گدایی عشق؟..گدایی دوستت دارم؟.
چه اشکالی دارد یک عاشق به معشوق یا برعکس معشوق به عاشق بگوید دوستت دارم؟
میدانید
این روزها باید
 دستمال را بر می دارم، گرد و خاک روی میزها و آینه ها را تمیز می کنم و جایشان دوستت دارم می گذارم. خانه را جارو می کنم و دوستت دارم هایم را می پاشم روی فرش های تمیز. به غذای در حال پخت ِروی گاز سر می زنم و چاشنی دوستت دارم اش را اندازه می کنم. جوراب هایت را بر میدارم و با دوستت دارم هایم کوک می زنم. دمنوش دوستت دارم را دم می گذارم تا بیایی. می آیی و دوستت دارم هایم را می نوشی و شام نخورده، از خستگی خوابت می برد. دوستت دارم هایم را مثل پتویی رویت می اند
باز می خواهم از تو بگویم و این تکرار کلمات نیست، عطش عشق هست که می تراود و از درونم می جوشد. نمی دانم، نشمرده ام، نخواهم شمرد. چند بار گفته ام؟ چند بار خواهم گفت؟ که دوستت دارم. بگذار حتی بچه گانه باشد اما بگویم: دوستت دارم. بگذار عادی باشد نه شاعرانه اما بگویم: دوستت دارم. جز خدا چه کسی می داند، بعد از مرگم نگویم؟ دوستت دارم.باران می باربد و من در انتظارم تا اذان بگویند. آنگاه جا نمازم را بر می دارم و به حیاط پشتی می روم و در زیر درخت نارنج با گنجش
دلتنگم... دلم تنگ شده برای عاشقانه نویسی... کاش کسی عاشقانه می نوشت... کاش نوشته ای مرا به وجد می آورد... کاش تپش قلب می گرفتم برای خواندن متنی... دلم عاشقی کردن می خواهد در این روزهای اسفند ماه... دلم حال خوش می خواهد... آخرین بار چه موقع گفتم دوستت دارم؟؟؟" دوستت دارم" گفتن یادم رفته است...
گاهی به سنگینی بار نوشته های روی در یخچال فکر میکنم و آن امضای زیر دوستت دارم،  که میخواهی بگویی این دوستت دارم مختص من است با امضای من... که اگر این امضا را نداشت باورش نکن، جعلی ست، دروغ است.خوشحالم که نامه هایت تاریخ ندارند!...
دوستت دارم
امضا
بدون تاریخ
 
بعضی دوستت دارم ها را نمی شود گفت...اصلا نباید گفت...باید گذاشت ته دلتا کهنه و کهنه و کهنه تر شودمثل قالی، قدیمی شود...قیمتی شودبعضی دوستت دارم ها را نباید گفتحتی به اندازه ی یک لایک در اینستایا یک آیکونِ کوچک ❤که مجبور شوی ۱۱۰۰ بار صفحه را رِفرِش کنیببینی جواب در خورِ کامنتت گرفته ای یا نه!بعضی دوستت دارم ها باید بمانند برای خودتبرای روزهای مبادای زندگیتبرای شب های دلتنگیت.یا وقت هایی که شعر میخوانیو قلپ قلپ چای میخوریو به ساعت دوازده عاشقی
دوستت دارم...
به سان یک دیوانه، به سان یک سرباز 
به سان یک ستاره سینما 
دوستت دارم، به سان یک گرگ، به سان یک پادشاه 
به سان انسانی که من نیستم 
میدانی من اینگونه دوستت دارم
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم
تو را به خاطر عطر نان گرم
برای برفی که آب می شود دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت
لبخند
مادرم ای فرشته بی بال من دوستت دارم چون بهترینی، زیباترینی، برای من محبوب‌ترینی… دوستت دارم به اندازه ستاره‌های آسمون. گل مهربان من، تو برای منی و من برای تو؛  شکرگزار خداوند هستم که حق انتخابت دست من نبود و خداوند بهترین را برایم انتخاب کرده است.❤عشق بی پایان من دوستت دارم❤
مادرم ای فرشته بی بال من دوستت دارم چون بهترینی، زیباترینی، برای من محبوب‌ترینی… دوستت دارم به اندازه ستاره‌های آسمون. گل مهربان من، تو برای منی و من برای تو؛  شکرگزار خداوند هستم که حق انتخابت دست من نبود و خداوند بهترین را برایم انتخاب کرده است.❤عشق بی پایان من دوستت دارم❤
برای بار هزارم می‌گویم که دوستت دارم
چگونه می‌خواهی شرح دهم چیزی را که شرح‌دادنی نیست؟
چگونه می‌خواهی حجم اندوهم را تخمین بزنم؟
اندوهم چون کودکی‌ست...
هر روز زیباتر می‌شود و بزرگ‌تر.
بگذار به تمام زبان‌هایی که می‌دانی و نمی‌دانی بگویم
تو را دوست دارم
بگذار لغت‌نامه را زیر و رو کنم
تا واژه‌ای بیابم هم‌‌ اندازه‌ی اشتیاقم به تو...
چرا دوستت دارم؟
کشتی میان دریا، نمی‌داند چگونه آب در برش گرفته
و به یاد نمی‌آورد چگونه گرداب در همش شکسته
من با آنها چه تفاوت های دارم، زمانی که به یک شکل می گوییم: دوستت دارم. آنها دوستت دارند می گویند تا تو خوشحال شوی اما من می گویم تا قلبم دیگر در انتظار گفتن نباشد. آنها ادعا خواهند کرد با گفتن: دوستت دارم، هر چیزی برایت فراهم کنند. اما من چنین ادعایی نمی کنم. زمانی که می گویم: دوستت دارم، بگویی: بمیر، خواهد مرد. بگویی: اشک بریز، دریا خواهم شد. معیار آنها را در دوست داشتن تو نمی دانم، نمی دانم روزی تغییر خواهد کرد یا نه. اما معیار من قلب من است. تو ان
آمده اید تا از آسمان پیر بگویم؟ انتظار می کشید تا از قلب رفته بگویم؟ کلمات را رد می کنید تا از عاشقی بگویم؟ باور می کنید که باور ندارد برایش اشک ریخته ام؟بگذریم، می خواهم از عشق بگویم اما، نه او، می خواهم از روزی بگویم که دست پدرم را بوسیده ام. از روزی که چشمان مادرم بی تابم بوده اند. از حالی که خواهرم از من پرسیده است، از حرف های که برادرم شنیده است. اگر عشق این نیست، من هیچگاه عاشق نمی شوم. بچه ها، من عاشق بوده ام. بچه ها، من عاشق هستم. 
مادرم،
دستمو گرفتی و منو همین جوری داری میبری :)))
حفظ قرآن رو شروع کردم 
باور نمیشه اینقد عاشق قرآن شدمممممم
خدایااااا دوستت دارم 
________
تمام کارهایی که به ترتیب تموم شده بود دوباره داره شروع میشه 
ولی با یه هدف مشخص :)))
منو این همه خوشبختی 
منو خدا 
منو بازگشت 
منو دوری از گناه 
منو کنار خدا 
دوستت دارم خدااااا جونم 
دوستت می دارم و بیهوده پنهان می کنم 
خلق می دانند و من انکار ایشان می کنم
عشق بی هنگام من تا از گریبان سر کشید
از غم رسوا شدن سر در گریبان می کنم
سیمین_بهبهانی
.....
جهان نـو شد 
و من یک سالِ دیگر بیشتر دوستت دارم!
برای من فرقی ندارد
 نـو شدن در زمستان و ژانویه باشد 
یا در فروردین و بهار!
برای من هر روزی از دوست داشتنِ تو یعنی نو شدن!
یعنی بابا نوئل داشتن و حاجی فیروز دیدن!
یعنی تو را داشتن
بوییدن
نفس کشیدن!!...
لیلا_هنگروانی
.....
تو
بازمانده ی آخرین نس
خدایا 
چی قشنگتر از 
ابراز عشق عبد به مولا
ابراز عشق بنده به رب
ابراز عشق مخلوق به خالق
ابراز عشق ضعیف به قوی
ابراز عشق میت به حی
ابراز عشق فانی به دائم
قشنگم
دوستت دارم.
میپرستمت.
ستایشت میکنم.
عشقم
عزیزم
دوستت دارم.
فدایت شوم.
قربانت شوم.
عزیزمی.
عزیز دلمی خدای من.
خدا جونم دوست دارم.
عاشقتم.
ای بهترین رفیق تمام اوقاتم.
الان دارم کتاب "خاطرات سفیر" دکتر نیلوفر شادمهری رو دارم میخونم ...
معرکه است 
قشنگه
دوست داشتنیه
عالیه
...
یه گوشه ی کتاب نوشتم دوستت دارم نیلوفر خانم!
کاااااااش یه رفیق نزدیک و در دسترس اینطوری داشتم !!!!!!
...
کتاب رو یک سال و نیم پیش خریدم اما نمیدونم چرا نخوندم (یعنی میدونم چرا ولی چراش خیلی قابل قبول و محکمه پسند نیست! )
شما هم بخونیدش تا تا بعد درباره اش بنویسم !
❆ بگو دوستم داری:
 
باز هم بگودوستت دارمبرای هزارمین مرتبهراستش، دوستت دارم های تو راست هم که نباشد به دلم می نشیند. 
 
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#شعر_کوتاه┏━━━━━━━━━━•┓@ZanaKORDistani63@mikhanehkolop3https://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametaghttp://mikhanehkolop3.blogfa.com
به "دوستت دارم" ها فکر کن...
به دوستت دارم هایى که تا به حال شنیده اى، فکر کن. به تمام شان.
لحظه اى رها کن تیرگى ها و زخم ها را. و خوب به تک تکشان فکر کن. فقط به دوستت دارم ها. به لحنشان ، صدایشان، نوشتارشان، احساسى که پشتش بود، به زبانى که گفته شد.خوب گوش کن. روى تک تک ثانیهایش مکث کن و تمرکز کن روى تمام جزییاتش، صدا و بو و حس و قلبت....
شیرینند.
لبخندآورند.
قلب را گرم مى کنند.
بخشش تولید مى کنند.
احساس زنده بودن به انسان مى دهند.
دوستت می دارم چون عشق مادری به فرزند
چون لبان تشنه طفلی در جستجوی پستان مادر
چون اشتیاق  خاک تفتیده در آرزوی قطره های باران
تا بروید بر آن گلها و علفها وبخوانند پرندگان
دوست می دارم نه تنها تو را بلکه هر آنچه تو را در بر بگیرد
و هر آنچه که تورا لمس کند
هر آنچه که دوست می داری را دوست دارم
آه ای زیبای من
ای عطر تو بهترین عطرها 
کلامت دلنشین ترین نغمه ها
و نگاهت دلفریب ترین نگاهها
موهای پریشان در بادت آفریننده زیباترین لحظات اند
ای عشق زیبای وجو
دیگر از باریدن خبری نیست. دیگر از خندیدن اثری نیست زیرا دیگر دوست داشتن در کلبه دلم اقامت نمی کند! مثل همیشه کلمه معروف را بازگو می کنم: پشیمانم...
اما بی تاثیر هست زمانی که ابرها دیگر از این آسمان گذشته اند و از انسانیت به دور است باد را دشنام بگویم!
دوست دارم عصبانی نشوم و دوست دارم بی اختیار گریه کنم. 
 دوست دارم در مقابل آینه به ایستم و رخ در رخ چهره رو به رو بگویم: دوستت دارم...
دوست داشتن چرا اینقد زیبایی؟ 
دوستم داری، دوست داشتن؟
 چه کسیست ک
الهی إن أدْخَلْتَنِی النّارَ أَعْلَمْتُ أهْلَها انّی اُحِبُّکَ...
خدای من! اگر مرا وارد آتش جهنم کنی به اهل آنجا خواهم گفت که من دوستت دارم...
مناجات شعبانیه
مناجات فوق العاده دلنشین معصومین (علیهم السلام) با پروردگار...
#عاشقانه
کاش کسی وجود داشت و بدون هیچ انتظاری هرصبح در گوشم تکرار می‌کرد :(دوستت دارم. برای هرچیزی که الان هستی دوستت دارم.)
کاش دستی برای گرفتن و قدم زدن. لبخندی برای دل گرمی دادن. سینه ای برای به آغوش کشیدن وحتی گریه کردن. فقط برای این لحظه وجود داشت.. 
 
رفاقتی دوستت دارم...مرامیاز آن قدیمی ها!مثل دااش مشتی ها پایت ایستاده ام!رفاقتی دوستت دارم...از آن مدل ها که با کجایی تصدق نگاهت صدایت میکنند!آن تیپ ها که دستم را زیر چانه ات بگیرم و بگویمچطوری ورپریده!رفاقتی دوستت دارم...از آن ها که وقتی چای برایم ریختی بگویم ای فدای دست و پنجه ات!آن ها که هر صبح بگویم آهای عیالبیا ببافم آن موهای لامصبت را و شب ها بازشان کنم با ذوق!رفاقتی دوستت دارم...از آن ها که هلاک رفیقشانند!همان ها که سر میدهند برای رفیقشان.
گاهی بیان عشق و علاقه تنها با گفتن یک جمله می تواند گرمای عشق را در دل هر عاشقی شعله ور کند ،اس ام اس های جدید و جملات زیبا از دوست داشتن در پیام کوتاه برای عشقتان در این بخش از سرگرمی اس ام اس لیس گپ در اختیارتان گذاشته ایم.

دوستت دارم که این ها را می نویسم دوستت دارم که کلمه ها را درک می کنم
دوستت دارم چون خودت هستی
دوستت دارم چرا که جهان را دوست دارم چرا که عاشق آدم ها شده ام ..
***********************
نمی دانم چه حسی هست این عاشقی ؟
وقتی می نشینم، وقتی
یه زن نمی‌تونه 
دوستت داشته باشه
بعد دوستت نداشته باشه
بعد دوباره دوستت داشته باشه!
یه زن فقط می‌تونه
 دوستت داشته باشه
دوستت داشته باشه
 دوستت داشته باشه
و بعد دیگه
هیچ‌وقت دوستت نداشته باشه!

خداحافظ گری کوپر 
 رومن گری 
+در مورد من که درسته . 
وقتی چیزی تموم میشه دیگه هرگز شروع نمیشه .
دلیلش هم خیلی ساده است . 
من راههای زیادی را برای حفظ کسانی که دوست شون دارم امتحان میکنم . به زعم خودم چیزی کم نمیذارم .
اما گاهی طرف مقابل تمام راهها را مس
در زیباترین عاشقانه های جهانهمیشه "قلب"یک زن در میان است!زن اگر نباشد  پرنده ی شعر در شاخه های دفتر هیچ شاعری پر نمی زند...❣
 
 
 
 
 
عاشقانه هایم را بخوان و بدان؛دوست داشـتن،نه عقل میشناسد،و نه منطق ..فقطیکـ "مـن" میخواهد،و یکـ "تــو" ...
 
❤️❤️❤️
 
 
 
 
همه چیز ؛از یک دوست داشتن ِساده شروع شد!تو گفتی:”دوستت دارم”و من تا عشقتا بی نهایتتا خدا پرواز کردم....❤️
❤️
 
 
 
و گاهی قشنگ ترین ترانه ی جهان،همان ترانه ای ستکه تو با مداد رنگی چشم های قش
همیشه اینطور نیست که آدمهایی که دوستت دارند برای همیشه دوستت داشته باشند، شاید هم برای همیشه دوستت داشته باشند اما برای همیشه با تو نمی مانند و تو، یک روز از خواب بیدار میشوی و میبینی اویی که دوستت داشته بی هوا و یکهو رفته و خروار خروار خاطره جاگذاشته توی قلبت و خروار خروار حسرت روی دوشت و تو می مانی و یک عمر این پرسش بی پاسخ که چرا بلد نیستی کسانی را که دوستت دارند دوستشان داشته باشی.
زنگ زدم به مشاور میگه خب چه درسی میگیری؟ میگم دارم شبیه مامانم میشم. ولی با حرفاش به این نتیجه رسیدم که شبیه مامانم بودم. پذیرش آدم‌ها برای من سخت بوده. میگه درس بگیر. باشه.
حالا میخوام زنگ بزنم به‌ش بگم من حسودم چیکار باید بکنم؟ بگم رو آدم‌ها حساس‌م. بگم وقتی فکر می‌کنن یکی دیگه از من بهتره (که چه حاشا کنم که بهتره) حسودی می‌کنم. وقتی فکر میکنم باحال نیستم حسادت می‌کنم. (خود باحال‌پندار های عن) به عالم و آدم حسودی می‌کنم. به اون دختره و اون
. برای همه وقت هایی
 که به من جرات و شهامت دادی. برای همه وقت هایی که مرا در آغوش گرفتی.
برای همه وقت هایی که با من شریک شدی. برای همه وقت هایی که با من به
گردش آمدی. برای همه وقت هایی که خواستی در کنارم باشی. برای همه
وقت هایی که به من اعتماد کردی. برای همه وقت هایی که مرا تحسین کردی.
برای همه وقت هایی که باعث راحتی و آسایش من بودی. برای همه وقت هایی
 که گفتی "دوستت دارم" برای همه وقت هایی که در فکر من بودی. برای همه
وقت هایی که برایم شادی آوردی. برای ه
دیروز که زنگ زدی گفتی وسایل اردو کوله و ماسک و... را تحویل گرفته اید. فردا میروید اردوی سه روزه و بعد مرخص میشوید... به همین زودی تمام میشود. واقعن زود یا دیر ؟ سخت یا آسان؟... همیشه آخر هر چیزی که میرسد تمام سختی های مسیر یادت میرود... نوشتن یه جور به ثبت همان احساسات کمک میکند و همینطور عکس گرفتن. و خوشحالم که بخشی از آن را در قالب نامه هایی به تو نوشته ام تا یادم باشد دلتنگی های این روزهایم را و شوق برای آمدنت و فکر کردن به لحظه هایی که درکنارت نیست
وقتی میگویم دوستت ندارم دروغ نیست ادا نیست برای حسرت خوردن تو نیست البته راست هم نیست ها ولی حس منه...حسی که تو اون لحطه دارم نسبت بهته نمیدونم چند روز این حس ادامه پیدا میکنه نمیدونم چند روز میتونم دوستت نداشته باشم بعدش دوباره دوستت داشته باشم ولی چیزی که میدونم اینه که برایند همه ی این حس ها به سمت دوست داشتنت میل میکنه...دلم برای اینجور داشتنت تنگ نمیشود ولی دلم برای اون جور که میخواستم داشته باشمت تنگ میشه...
وقتی میگویم دوستت ندارم دروغ نیست ادا نیست برای حسرت خوردن تو نیست البته راست هم نیست ها ولی حس منه...حسی که تو اون لحطه دارم نسبت بهته نمیدونم چند روز این حس ادامه پیدا میکنه نمیدونم چند روز میتونم دوستت نداشته باشم بعدش دوباره دوستت داشته باشم ولی چیزی که میدونم اینه که برایند همه ی این حس ها به سمت دوست داشتنت میل میکنه...دلم برای اینجور داشتنت تنگ نمیشود ولی دلم برای اون جور که میخواستم داشته باشمت تنگ میشه...
چشم تو چشم هم نشستیم و زل زدیم به چشم و عمق وجودمون. 
گن با تمام وجودم میگم و تو با تمام وجودت میشنوی. 
من نگاه میکنم تا ابد یادم بمونه و تو نگاه میکنی تا من نگاهتو در ذهنم حک کنم. 
نمیدونم پس نگاهت چیه ولی آدم عاشق مطمئنا همه چیو میفهمه. 
 
 
 
کم کم دو روح به هم نزدیک میشت و حس و حال همو تجربه میکنن و میفهمن که خواسته هاشون چیه و آهسته آهسته میشن یکی... 
من به خودم نگاه میکنم و تو به خودت..... یعنی ما. 
این آغازی هست که من و تو نیستیم و دو جسم با یک نگا
چشم تو چشم هم نشستیم و زل زدیم به چشم و عمق وجودمون. 
گن با تمام وجودم میگم و تو با تمام وجودت میشنوی. 
من نگاه میکنم تا ابد یادم بمونه و تو نگاه میکنی تا من نگاهتو در ذهنم حک کنم. 
نمیدونم پس نگاهت چیه ولی آدم عاشق مطمئنا همه چیو میفهمه. 
 
 
 
کم کم دو روح به هم نزدیک میشت و حس و حال همو تجربه میکنن و میفهمن که خواسته هاشون چیه و آهسته آهسته میشن یکی... 
من به خودم نگاه میکنم و تو به خودت..... یعنی ما. 
این آغازی هست که من و تو نیستیم و دو جسم با یک نگا
از صبح که بیدار شدم از خواب یه بیت شعر فاضل ورد زبونمه ‌‌‌...
سنگدل من دوستت دارم فراموشم نکن
بر‌مزارم‌این غبار از سنگ هم سنگین تر است
....
سکه‌ی این مهر از خورشید هم زرین‌تر است
خون ما از خون دیگر عاشقان رنگین‌تر است
رود راهی شد به دریا، کوه با اندوه گفت:
می‌روی اما بدان، دریا ز من پایین‌تر است
ما چنان آیینه‌ها بودیم، رو در رو ولی
امشب این آیینه از آن آینه غمگین‌تر است
گر جوابم را نمی‌گویی، جوابم کن به قهر
گاه یک دشنام از صدها دعا شیرینتر
میدونی از الان تا اخر دنیا من بیشتر دوستت دارم:) 
بیشترِ بیشتر
و پریشب خوابت رو دیدم و چقدر عین پشت گوشی حامی بودی :) و مهربون ...
اما اخر خواب من بودم که باید انتخاب میکردم برم و بخاطر تو رفتم با چشمان اشک الود و بغض... 
کاش دنیای ما اینطوری نبود و لازم نبود جدا شیم 
اما دلم بهم میگه ما یروزی همو میبینیم بی شک 
باید ببینیم ...!! میدونم که اتفاق میفته عزیز دل من:) 
اگه زندگی قبلیی وجود داشت شک ندارم ما نسبت خونی داشتیم:)
A letter to someone, anyone
سلام بهار کوچولوی عزیزم ،من بهار بیست سال بعدم میدونم از دیدن این نامه تعجب میکنی شاید حتی بترسی اما نه تعجب کن نه بترس.
میخوام بهت بگم همه ادمایی که بهت آسیب میزنن ،یه سری زخم دارن. اونا میخوان تو هم همون دردی رو بکشی که اونا میکشن ،البته از قصد نیست ها ...روش زندگیشون اینه...
میدونی باید چیکار کنی؟ 
بزارشون پشت سرت...
میدونی که دوستت دارم؟ 
خب اگه نمیدونی بدون خیلی دوستت دارم‌.
بهار بیست و چند سال بعد
ترجمه فارسی متن ترانه Le Tunnel d’Or
نگاه کن به قندیلک‌ های رویا ها
که دیر زمانی ست
این جا در زیر چشمانم شکل می‌ گیرد
به همه‌ ی این امیدها
که به سوی دیگر آسمان ها، به سوی دیگر دروازه‌ ها
در حال تبخیرند
و رویا های من به بند انگشتانت گره می‌ خورد
بی‌ نهایت دوستت دارم، هر چند این تو را آزار می‌ دهد
و رویا هایم بر روی بند انگشتانت می‌ شکند
فرشته‌ ی من، فرشته‌ ی من
از هزاران نجات دهنده، تنها یکی مرا لمس می‌ کند
هنگامی که لبهایت بر لبهایم قرار می‌ گی
خدای من... 
امروز آسمانت عجیب دلبری میکرد، وقتی که دستانم را به سوی مهر و محبتت دراز کردم و تو با آغوش باز نوازشم کردی، چقدر زیبا میشوی وقتی که اینگونه عاشقانه هوایم را داری، چقدر من دوستت دارم و چقدر این روزها، حالِ من خوب است و چقدر عجیب در لحظه هایم حضور داری!
به راستی که تو زیبایی :)
دوستت دارم خدای آسمان پشت نرده های سبز رنگ، خدای من. 
نمیدانم...و باز هم نمیدانم چرا و چطور تمام نوشته هایم بوی تورا میدهدشاید از  یادگاری  نفس های به جای مانده ات استگاهی وقت ها که بی قراری هایم اوج میگیرد کوله یادگاری هایت را برمیدارم و به قله دلتنگی هایم صعود میکنمو دست اخر انجا  قلم و کاغذی برمیدارم و از سر دلتنگی های خاطراتت با سکوت درونم رنج میکشم.
پی نوشت1: بخشی از نوشته های مربوط به کتاب قلب زرد که ان شالله بعد این بیماری بره برای چاپ (شایدمهرماه) 
پ ن :من تو را در واپسین لحظات این روزهایم
پدر درحالی‌که روی صندلی نمازش نشسته بود و داشت نماز شب می‌خواند، بین دو تا از دورکعتی هایش از من پرسید: که فردا صبح کجا می‌روم. گفتم: به کوه. پرسید: با چه کسی می‌روی؟ گفتم رسول و دوست دیگری از اصفهان احتمالاً. گفت: ماشین را برای فردا می‌خواهد و باید بچه‌ها را ببرد باغ کتاب و موزه دفاع مقدس که نمی‌تواند آن را به من بدهد. و من با سر تصدیقش کردم. اصلاً چیز خاصی نبود.
بعد گفت: دوستت دارم و نگرانت هستم. چیزهای دیگری هم گفت.
ادامه مطلب
نفهمیدی چقدر دوستت داشتم... چندساله که دارم عذاب میکشم دارم میسوزم هیچکس نفهمید هیچکس ندید تو هم ندیدی نامرد
دیگه نمیکشم بسمه
دیگه نمیخوام به توی نامرد فکر کنم اصلا چرا باید بهت فکر کنم وقتی حاضر نشدی یه کم از اون غرور لعنتیت بگذری
لعنت به خودت و غرورت
ببین چیکارم کردی... من نمیزاشتم اشکمو حتی مادرم ببینه،الان دارم تو خیابون اشک میریزم و از تو مینویسم
کاش به جای این مردم تو این اشکارو می‌دیدی شاید یه ذره میفهمیدی حال خرابمو... 
خسته ام از تو ا
تورا دوست دارم بهتر از جانم
تورا دوست دارم ای همه هستی وجودم
تورا در این شلوغی بی هیایو دوست دارم
همه هستی من
عشق مهربون من
تو خانمی کن 
تو صبوری کن
میدانم در این شلوغیِ
دوستت دارم گفتن های بی حساب و کتاب
سخت است بکر ماندن
تو اما بمان پای دوست داشتنم مثل نسل مادرانمان
قول میدهم به تمام وعده هایم جامه عمل بپوشانم.
 
 
سلام عزیزم.
عرفان عزیزم. هزار بار فکر کردم که بگویم یا نه. خواستم که ساکت بمانم. اما طاقت نمی‌آورم که برای بار هزارم هم نگویم که دوستت دارم و تولدت چه قدر برایم مبارک است. تو جگر گوشه‌ی منی عرفان که من توی قلبم و مغزم تماما احساست می‌کنم و می‌بینمت و در آغوشت می‌گیرم و می‌بوسمت که بدانی من اگر برادری( هم استخوان و خاکی) داشتم و می‌ساختم در ذهنم شکل تو را باید می‌گرفت. دوستت دارم و جز این هیچ ندارم. 
دختربچه‌ی احمقی‌ام اخیراً یا شاید تماما ک
نوشتن,بهترین ابزار بشر است
مخصوصا برای ان دسته از ادم هایی که غرور دارند و روی شان نمیشود به دیگران بگویند دوستت دارم....بگویند معذرت میخواهم...بگویند خسته ایم...
من هیچ وقت به مادرم نگفتم دوستت دارم...
جایش برایش هر روز نامه مینویسم
.
اما بیا یک اسم رمزی باشد بین مان
برای روزهایی که درخت ها تمام میشوند و کاغذی نمیماند تا رویش برایت بنویسم :
فلانی جان!
دوستت دارم ....
برای ان روز یک جمله میگذاریم...
مثلا هر وقت گفتم هوا بارانیست,تو بدان کمی  دوستت دار
قول دادم این فاطمیه آدم بشم. پاک بشم. همونی بشم که شما میخوای، شما دوست داری... هر چیزی که بهش شک داشتم، هر مسئله ای که حس می کردم یه روزنه کوچیک باشه برای گناه، برای پرت شدن حواس دلم، برای لرزیدن ایمانم، همه رو، همممممممه رو درز گرفتم. محکم بستم... سخت بود، سخته... یه کشیده زدم تو گوش نفسم، گفتم دست از پا خطا کنی با من طرفی! با غیض نگام کرد. یه مشت کینه و غصه و حسرت قدیمی رو ریختم بیرون از دلم. دلم غصه اش گرفت چون بهشون عادت کرده بود. همین شد که با من
برای بار هزارم امروز میگه دوستت دارم. 
میخندم میگم چی شدی آخه؟ 
میگه هیچی. دوست دارم همه اش ابراز علاقه کنم امروز، به کسی هم ربطی نداره. دوستت دارم. میخوام هی بگم.
یه ذره دیگه فکر میکنه و میگه: یادته همه اش میگفتن به مرد توصیه شده توی خونه به زنش ابراز علاقه کنه و بگه دوستت دارم؟ 
میگم خوب؟ 
میگه خیلی مسخره است آخه. مگه جور دیگه ای هم میشه زندگی کرد؟ 
میخندم و ته دلم داره میره که غنج بره که یهو چشمم میخوره به کف آشپزخونه و دادم میره هوا که محمممم
حس میکنم خیلی دارم عاشقت میشم...
نمیدونم شاید بعد از خوندن پست های دندون پزشکه شایدم نه. ولی واقعا دلم میخوادت خیلی زیاد. دوست نداشتم از رابطه دندون پزشک و ام اچ بخونم. انقدر دلبری کنن مثلا
من از ام اچ خوشم میاد بخاطر آدم جالب بودنش، و خب خوشگلم هست:)) دندون پزشک ام خوشگله، نیس؟
من خیلی ذوق کردم گفتی ما سه تا رفیقیم،
خیلی ذوق کردم گفتی منم با تو...
دیشب باز هم منو جلو خودت لال کردی. من میترسم. از آینده م خیلی میترسم. از الطیبون لطیبات... من طیب نیستم
تو مث خواب گل سرخی لطیفی مث خواب
من همون ام که اگه بی تو باشه جون می کنه
من نمازم تو رو هر روز دیدنه
از لبت دوستت دارم شنیدنه
نفست شعر بلند بودنه
با تو بودن بهترین شعر منه
نو مث وسوسه ی شکار یک شاپرکی
تو مث شوق رها کردن یک بادبادکی
تو همیشه مث یک قصه پر از حادثه ای
تو مث شادی خواب کردن یک عروسکی
من نمازم تو رو هر روز دیدنه
از لبت دوستت دارم شنیدنه
نفست شعر بلند بودنه
با تو بودن بهترین شعر منه
تو قشنگی مث شکل هایی که ابر می سازن
گل های اطلسی از
خدایا!
از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت،اما شکایتم را پس می گیرم.
من نفهمیدم.فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت، نگاهم به تو باشد.
گاهی فراموش می کنم که وقتی کسی کنار من نیست، معنایش این نیست که تنهایم،معنایش این است که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت.
با تو تنهایی معنا ندارد.
مانده ام تو را نداشتم چه می کردم!دوستت دارم ، خدای خوب من!
شهید مصطفی چمران
هو العاشق
 
فکر می کنم این روزها شاید مهم ترین ارزش آدم ها به "ماندن" باشد. البته نه ماندن به معنای روزمره اش ... بلکه ماندن به معنای ماندگاری ... این روزهایی که آدم ها صبح که از خواب بیدار می شوند تا شب که دوباره می خوابند، قلبشان برای چندین نفر تندتر می زند، ماندن خیلی قشنگ است ... و خیلی با ارزش! 
این روزها، در دنیایی که ما گم شده ایم در انبوه دوستت دارم ها روزمرگی زده، دوستت دارم های دروغین، دوستت دارم های سودجویانه، یک دوستت دارم واقعی خیلی می چ
شده گاهی که دلت تنگ شود؟!
یه مدت شدیدا دلم برای خودم تنگ شده بود، برای خودِ واقعیم، خودِ خودم! :) الان عجیب حالم خوبه، چون خودمم، الان نبات واقعی داره مینویسه! یک عدد نباتِ راضی و به شدت خوشحال! یک عدد نباتِ پر از انرژی و انگیزه! :) خدایا مرسی، بخاطر این احساس قشنگ، خدایا مرسی که کنارمی، مرسی که میشه لمست کرد،مرسی نبات، مرسی بخاطر این حالِ خوب :) 
دوستت دارم خدا، دوستت دارم نبات :) 
دانلود آهنگ شاد ای جان جانان دوستت دارم
دانلود آهنگ شاد ایرانی و یونانی و رومی
Download Jane Janan Happy Music

در این پست برای شما دانلود آهنگ یا هیچکی یا تو را با بالاترین کیفیت برای دانلود قرار دادیم
انتقادات و پیشنهادات خودتون در مورد سایت و نظرتون رو در مورد آهنگ از بخش نظرات برای ما بفرستین
دانلود آهنگ شاد ای جان جانان دوستت دارم / آهنگ شاد ایرانی و یونانی و رومی / هر جای دنیا عاشقم با تو
پیش از این فکر می کردم که از همه ی چیزهای یادآور رفتنت متنفر خواهم شد. از سالی که در آن می روی. از روزش. حتی از قرآنی که لابد پس از رفتنت پخش می شود... واقعا نگران بودم. از اینکه از سوره ی یاسین و الرحمن و حشر و واقعه و مومنون که همه شان یادآور تو بودند بدم بیاید.. پیش از این خیلی فکرها می کردم.. اما خیلی هاشان آن طور نشد که گمان من بود. 
شبی که رفتی، پنجشنبه بود. نزدیک های سحر جمعه. من بعد از نفس آخرت رسیدم بالای سرت. دستت در دست خودم سرد شد.. اما من از ش
سلااااااام :)
من این روزا حال روحی خیلی خوبی دارم، وقتی به خودم نگاه میکنم متوجه میشم این خواست من بوده ک خوب باشم، خوشحال باشم :) من خواستم خوب باشم و خوب شدم :)
شادی رو ما بوجود میاریم، این ماییم که انتخاب میکنیم حالمون چطور باشه، از وقتی انتخاب کردم خوب باشم، حملات عصبیم کمتر شدن و بیماریم کنترل شده، این خودش به نوعی معجزست :)
من تلاش میکنم برای خوب بودن، هر روز در تلاشم، هر روز به طور مداوم به خودم یادآوری میکنم تا خوب و قوی باقی بمونم :)
مرسی
تورا دوست دارم شاملو

متن تورا دوست دارم
دانلود اهنگ من از عهد آدم تورا دوست دارم
من از روز ازل تو را دوست دارم

تورا دوست دارم چون نان و نمک

من از عهد آدم تورا دوست دارم علیرضا قربانی

دکلمه تو را دوست میدارم

دوستت دارم
من از عهد آدم تو را دوست دارم
من از عهد آدم، تو را دوست دارم از آغاز عالم، تو را دوست دارم
چه شب‌ها من و آسمان تا دم صبح سرودیم نم‌نم، تو را دوست دارم
نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی من ای حس مبهم، تو را دوست دارم
سلامی صمیمی‌تر
تو را به جای همه کسانی که نشناخته‌ام دوست می دارمتو را به خاطر عطر نان گرمبرای برفی که آب می‌شود دوست می‌دارمتو را به جای همه کسانی که دوست نداشته‌ام دوست می‌دارمتو را به خاطر دوست داشتن دوست می‌دارمبرای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریختلبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می‌دارم
تو را به خاطر خاطره‌ها دوست می‌دارمبرای پشت کردن به آرزوهای محالبه خاطر نابودی توهم و خیال دوست می‌دارمتو را برای دوست داشتن دوست می‌دارمتو را به خاطر بوی لا
 گاهی وقت ها از خیلی ها میتونی راحت دل بکنی ، دلتنگشون نشی .ولی بعضی ها تو دلت میمونن و هر کاری کنی فراموش نمیشن .
مثل ...خیلی باهات حرف دارمبه اندازه این سه سالبه اندازه همه این دوری هااما توی دو جمله همه این حرف ها خلاصه میشه:-دوستت دارم-خیلی دلم برات تنگ شده
حاج بابا سلام 
از وقتی تورا شناخته ام ، اسفند و فروردین برایم چیزی فراتر از اخرین ماه و اولین ماه سال شده ست ...
تو در اولین ماه سالی متولد شده ای و در اخرین ماه ۲۸ سال پس از  آن دوباره ،متولد شده ای ، تولدی ابدی ، بی هیچ عدمی ...
خواستم هشدار گوشی را فعال کنم تا تولد جمعه ات را فراموش نکنم اما میدانی آن بازدارنده ی نهانم چه گفت ؟ 
گفت خاک بر سرت اگر امیال دنیایی آنقدر سرگرمت کنند که چنین روزی را از یاد ببری و برای یادآوری اش دست به دامان ملعبک ها شو
این روزام خیلی قشنگ داره میگذره،98 سال خیلی قشنگی بود برام، من تو این سال رشد کردم، جوونه زدم، قد کشیدم و بزرگ شدم و حالا چیزی نمونده که شکوفه هامو لمس کنم :)
خاطره تک تک روزایی که برای زندگی جنگیدم تو قلبم میمونه، حالا هیچ چیزی برای حسرت خوردن وجود نداره، من سرشار از انرژی و انگیزم، خدا هر لحظه کنارمه و من حسش میکنم، 98 سالی بود که تمام تلاشمو کردم حالم خوب بمونه، چیزی قشنگ تر از این هم وجود داره؟  :)
یاد گرفتم ببخشم، یاد گرفتم دوست داشته باشم، ی
من متنفر بودن بلد نبودم و دلم اندازه‌ی کوچیک‌ترین چیزی که هست تنگ شده بود.
من قطره‌قطره اشک ریخته بودم و فکر کرده بودم که از کجایی، کاشفته می‌نمایی
من فکر کرده بودم دنیا خیلی مسخره‌ست
اگه نباشی
من متنفر بودن بلد نبودم ولی چیزی در من میخواست خرخره‌تو بجوه اگه کسی رو بیشتر دوست داشته باشی
من متنفر بودن بلد نبودم و تو نمیدونی این چندهزارمین شبِ بی‌خوابیست
تو دوری
و من فکر میکنم کیستی که من این‌گونه
و بنویس :) به خاطر همه‌ی وقتایی که نبودی ح
راز این خاطر پریشان را میکشم بر نگاه ناز آلود نرم و سنگین حجاب مژگان را دل گرفتار خواهشی جانسوز از خدا راه چاره می جویم پارسا وار در برابر تو سخن از زهد و توبه می گویم آه ... هرگز گمان مبر که دلم با زبانم رفیق و همراهست هر چه گفتم دروغ بود دروغ کی ترا گفتم آنچه دلخواهست تو برایم ترانه میخوانی سخنت جذبه ای نهان دارد گویا خوابم و ترانه تو از جهانی دگر نشان دارد شاید این را شنیده ای که زنان در دل ”آری و نه“ به لب دارند ضعف خود را عیان نمیسازند راز دا
حس میکنم خیلی دارم عاشقت میشم...
نمیدونم شاید بعد از خوندن پست های دندون پزشکه شایدم نه. ولی واقعا دلم میخوادت خیلی زیاد. دوست نداشتم از رابطه دندون پزشک و ام اچ بخونم. انقدر دلبری کنن مثلا
من از ام اچ خوشم میاد بخاطر آدم جالب بودنش، و خب خوشگلم هست:)) دندون پزشک ام خوشگله، نیس؟
من خیلی ذوق کردم گفتی ما سه تا رفیقیم،
خیلی ذوق کردم گفتی منم با تو...
دیشب باز هم منو جلو خودت لال کردی. من میترسم. از آینده م خیلی میترسم. از الطیبون لطیبات... من طیب نیستم
چند روز پیش یکی از دانش‌آموزان کلاس چهارمم تکلیفش رو انجام نداده بود. بعد از اینکه دلیل این موضوع رو پرسیدم، بهش گفتم: «اسمت رو توی دفترم یادداشت کردم، اگر بی‌نظمی رو تکرار کنی، دفعهٔ بعد در روزنگارت می‌نویسم و باید والدینت ببینن و پاسخ بِدن.»گفت: «دیگه تکرار نمی‌کنم.» ظهر که مدرسه تعطیل شد، اومد و گفت: «خانوم! بی‌نظمی امروزم توی کارنامه‌ام تأثیر داره؟»گفتم: «تو ماه منی! من مطمئنم که شما دیگه بی‌نظمی نمی‌کنی. اگه تکرار نشه نادیده می‌گی
چقدر خوبه که خوشحالم و حالم خوبه :)
چقدر خوبه که کنارت فوق العاده میگذره :)
چقدر خوبه که اینقدر دوستم داری :)
چقدر خوبه که مواظبمی :)
خدا، خدا، خدا، دلم میخواد با تموم کلمه های دنیا صدات بزنم، من با تو زندگی میکنم، تو جز جز وجودم نقش بستی،من احساست میکنم، من میبینمت، خدای مهربونم، ممنونم، ممنونم، ممنونم بخاطر همه چیز :) مرسی که هر دقیقه نبات رو امتحان میکنی، مرسی که به نبات یاد دادی برای همه آدما آرزوی سلامتی و خوشبختی کنه، مرسی که قلبمو بزرگ و م
کسی را دوست بدار که دوستت دارد،
حتی اگر غلام درگاهت باشد ...
و دست بکش از دوست داشتن کسی که
دوستت ندارد
حتی اگر سلطان قلبت باشد ...
فراموش نکن که زمان آدم وفادار را مشخص می کند نه زبان ...
دریا برای مرغابی تفریحی بیش نیست ...
اما برای ماهی زندگیست ...
برای کسی که دوستت دارد
زندگی باش نه تفریح.
خرید گردنبند طرح دوستت دارم 
 
قیمت : 36750 تومان
 
 
برند : Miscellaneous
 
 
خرید پستی گردنبند طرح دوستت دارم 
 
 
قیمت گردنبند طرح دوستت دارم 
 
 
 
 
 
برای خرید و مشاهده این محصول و محصولات دیگر کلیک نمایید.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
برای خرید و مشاهده این محصول و محصولات دیگر کلیک نمایید.
 
 
 
 
 
 
تصاویر بیشتر
 
 
 
 
 
 
 
 
 
برای خرید و مشاهده این محصول و محصولات دیگر کلیک نمایید.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
خرید گردنبند طرح دوستت دارم ارزان , گردنبند طرح
چقد وصفش شبیه حال این روزامِ...
دوستت دارم و نگرانم روزی بگذرد
که تو تن زندگی ام را نلرزانی
و در شعر من انقلابی بر پا نکنی
و واژگانم را به آتش نکشی
دوستت دارم و هراسانم دقایقی بگذرند،
که بر حریر دستانت دست نکشم
و چون کبوتری بر گنبدت ننشینم
و در مهتاب شناور نشوم
سخن ات شعر است
خاموشی ات شعر...
و عشقت آذرخشی میان رگ هایم
چونان سرنوشت....
#نزار_قبانی
واقعا أدم نمیدونه عشق اتفاق افتادنش خوبه یا نیفتادنش!
کدوم بهتره!؟ 
دوستت دارم ولی با اجتیاط
ترس دارم دیگرازدلبستگی
دوستت دارم خداداند ولی
زخمها خوردم ازاین وابستگی
بیشترازچشمان خود میخواهمت
اعتماد حتی به چشم خویش نه
طاقت کوهی بلا دارم ولی
ازتو حتی طاقت یک نیش نه
کاش میشد عشق را ازیاد برد
گرچه بی عشق زندگی بی ارزش  است
ازعذاب عشق میترسم بسی 
چون که دنیای پلید عاشق کش است
بعضی دوستت دارم ها را نمی شود گفت...


اصلا نباید گفت...


باید گذاشت ته دل


تا کهنه و کهنه و کهنه تر شود


مثل قالی، قدیمی شود...


قیمتی شود


 


بعضی دوستت دارم ها را نباید گفت


حتی به اندازه ی یک لایک در اینستا


یا یک آیکونِ کوچک



که مجبور شوی ۱۱۰۰ بار صفحه را رِفرِش کنی


ببینی جواب در خورِ کامنتت گرفته ای یا نه!


 


بعضی دوستت دارم ها باید بمانند برای خودت


برای روزهای مبادای زندگیت


برای شب های دلتنگیت.


یا وقت هایی که شعر میخوانی


و قلپ قلپ چای
چطور می‌شه دوستت نداشت؟ بسیار شنیده‌ام و تقریبا قبول دارم که هیچ چیز ثابت نمی‌مونه. حتی دوست داشتن. در جریان رونده رود باید رها بود. چسبیدن به جایی یعنی غرق شدن. ثابت نگه داشتن چیزی آشفته کردن خوده. همه این‌ها درست و همه وعده‌های تا ابد دوستت دارم پوچ. اما تو بگو به من که ذات عشق رهایی‌ست. رها چون پرنده‌ای آزاد.آنقدر گرم می‌چکد از نگاهت که چموشی خاموش می‌شود. تاریکی‌ها نور می‌شود. بوی صدق می‌دهی. هدیه‌ای که چون نسیم آیی و زمان را به شوخی
چطور می‌شه دوستت نداشت؟ بسیار شنیده‌ام و تقریبا قبول دارم که هیچ چیز ثابت نمی‌مونه. حتی دوست داشتن. در جریان رونده رود باید رها بود. چسبیدن به جایی یعنی غرق شدن. ثابت نگه داشتن چیزی آشفته کردن خوده. همه این‌ها درست و همه وعده‌های تا ابد دوستت دارم پوچ. اما تو بگو به من که ذات عشق رهایی‌ست. رها چون پرنده‌ای آزاد.آنقدر گرم می‌چکد از نگاهت که چموشی خاموش می‌شود. تاریکی‌ها نور می‌شود. بوی صدق می‌دهی. هدیه‌ای که چون نسیم آیی و زمان را به شوخی
گاهی به این فکر میکنم کاش میشد دوستت نداشت ‌...
کاش میشد از تمام اونایی که دوستشون دارم فرار کنم و برم یه جای دور ...
یه جایی که فراموش کنم از نبودنت چه قدررر حالم بده ....
میدونم دارم چرت می بافم ...
میدونم ...ولی
کاشکی میشد دوستت نداشت ...
حیف ...
حیف که این دل لامصب همه ادمای دنیا رو گذاشته یه طرف ...تو رو یه طرف!
دلم گرفته امروز ...دلم بدجور گرفته ...مثل روزای دیگه ...از وقتی اومدی تو این دلم یه لحظه رنگ اروم قرار به خودش نگرفته...
دلم پر میشه غم ...
دلم پر میک
خودم را به دستش سپردم، در آغوشش آرام گرفتم، نگاهمان در هم گره خورده است، پلک نمیزند،من در این نقطه از جهان، در آغوش معبودم، درگیر احساس خوشبختی غیر قابل وصفی هستم، معبود من، مرا رها نکرده است، در این زمان، مرا محکم تر به سمت خودش می کشاند، دلم ضعف میرود، چشمانم را آرام روی هم می گذارم، نفسم را حبس میکنم، می خندد،شیرین می خندد، میتوانم احساسش کنم، رد انگشتانش را روی دستم میبوسم، دنبالش میکنم، دستانش را میفشارم، سرم را به سینه اش میچسبانم و غ
همین که گهگاهى افق دید من و تو یکى است   
همین که صداى نفس هایت در کوچه ى دلم مى پیچد
همین که سایه ات بر سر من هست 
کافیست برایم
حضرت یارم 
همین که تو را دارم شکر 
همین که گاهى سر بر شانه ات دارم شکر 
همین که دوستت دارم 
همین که دوستم دارى
شکر.
H.F
سلام.
امروز
سه مرداده من سرکارم و از اینجا دارم برات می نویسم.هم برای خدای مهربونم
می نویسم هم برای اونی که امروز سیزدهمین سالگرد اولین آشناییمونه.سیزده
سال گذشت از اولین روز دیدارمون. از رویش جوانه عشقمون.عشقمون شده یه درخت
سیزده ساله. با اینکه ندارمت اما امروز حس خوبی دارم. انگار جشنه.
خوشحالم.میدونی خدارو شکر میکنم که تو سر راه من قرار گرفتی چون خیلی چیزا
بهم یاد دادی. و بودنت و حتی نیودنت باعث شد من سمت خیلیا نرم و خیلی
کارارو نکنم که ب
خدایا خیلی دوستت دارم : آموزش رفتارهای درست و صحیح با توجه به صفات خداوند
 
خدایا خیلی دوستت دارم : سهام الاندلسی/علی باباجانی، نشر براق
معرفی:
کودک قصه ی ما دلش می‌خواهد که خدا او را دوست داشته باشد. پس دست به کارهایی می‌زند که از صفات خداوند هستند، مثل عدالت، زیبایی، مهربانی و بخشندگی و علم..عمق موضوع قصه همراه با متن روان و دلنشین و تصویرگری هنری جذاب و انیمیشنی باعث خاص بودن این کتاب شده است.آموزش رفتار های درست و صحیحی که با توجه به صفات
برای تویی که تنهایی هایم پر از یاد توست... برای تویی که قلبم منزلگه عـــشـــق توست ...برای تویی که احسا سم از آن وجود نازنین توست ... برای تویی که تمام هستی ام در عشق تو غرق شد...برای تویی که مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاک خود کردی... برای تویی که هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است...برای تویی که قلبت پـا ک است ... برای تویی که عـشقت معنای بودنم است...برای تویی که آرزوهایت آرزویم است...وجود تو تنها هدیه گرانبهایی بودکه خداوند من را لایق آن دانستو هدیه
      ♥♥  زندگی را از عشق تو دارم عشق تو را از قلبم و قلبم  را به خاطر اینکه خانه ی توست دوست  دارم♡♡
       من عشق تو را تجربه کردم محبت را در قلب تو یافتم و امید به زندگی را از تو آموختم...
    چون دوستت  دارم  جانم را هم برایت می دهم 
  حاضرم  دنیا را بدهم تنها قدری نگاهت کنم ...
   به خاطر تو داد بزنم به خاطرت دروغ بگویم از همه بگذزم حتی از زندگی و  خانواده...
    انقدر دوستت دارم که حاضرم دنیا بد باشد ولی تو لحظه ای بد نباشی ...
     حاضرم بگذرم از د
 
دفعه اول همیشه همه چیز ساده تر است .دوستت دارم گفتن هزار تا سبک سنگین کردن نمی خواهد و گفتن دلتنگی من من کردن .عوص نکردن تار موش با دنیا راحت ترین کار است و پای بدی هایش ماندن ممکن ترین .دفعه اول خودت هستی .همان قدر که در خلوتت عاشقش هستی و چشمانت خندان است از بودنش در زندگیت .جلو رویش هم عاشقی و لبانت خندانِ از حسِ خوبِ کنارش بودن .اولین بار وقت داری برایش .گوش داری برایِ شنیدنِ حرفایش .صبر داری برایِ دیدنِ عشق در نگاهش و شنیدن دوستت دارم ا
کنار هم خوابیدیم
میگه - دوووست دارمبهش میگم - بزرگم بشی همینجوری دوسم داری؟
- (فکر میکنه چند لحظه) نه فکر نکنم
میخنده خودش
اضافه میکنه - آخه من بزرگ بشم نق نقو میشم برای همین.
بهش میگم - بزرگ بشی نق نقو بشی من بازم دوستت دارم
فکر میکنه
میگع: چرا دوست نداشته باشم ؟؟!!! دوووست دارم
و تیر خلاصو میزنه و پیشونیم رو میبوسه
وقتی یک خودشیفته می‌گوید: دوستت دارم!
 
اگر با یک خود شیفته در رابطه هستید پس می‌دانید که رابطه‌تان یک طرفه است‎
 
اگر با یک خود شیفته در رابطه هستید پس می‌دانید که رابطه‌تان یک طرفه است. زمانهایی را تجربه کرده‌اید که بینهایت دلگیر شده‌اید، غصه خورده‌اید و به سلامت عقل خود شک کرده‌اید که واقعا چرا تا الان در این رابطه‌ی مسموم مانده‌اید.
ادامه مطلب
ﻣ ﻮﻨﺪ ﺷﺸﻪ ﻫﺎ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ، ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘ ﺭﻭ ﺷﺸﻪ ﺑﺨﺎﺭ ﺮﻓﺘﻪﻧﻮﺷﺘﻢ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ، ﺁﺭﺍﻡ ﺁﺭﺍﻡ ﺮﺴﺖ ...
 
 
 
ﻪ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﻧﻮﺷﺘﻢ : ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ، ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺮﺴﺖ !
ﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﻪ ﻧﻮﺷﺘﻢ : ﺳﻼﻡ، ﺧﻮﺑ ﺷﺸﻪ؟ ﺑﺎﺯ ﺮﺴﺖ !
ﻓﺮ ﻨﻢ ﺍﻓﺴﺮﺩ ﺩﺍﺭﻩ ﺩﻮﻭﻧﻪ
 
خدایا دوستت دارم...
خدایا من جز تو چه کسی را دارمدر این دنیای فریبنده...دستانم را بگیر....رهایم نکن...که گرگ ها در کمینندو من  سخت به تو محتاجم...لذت مناجاتت را به من عطا کن
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
الله أحبک ...
یا إلهی من لدی غیرک؟فی هذا العالم المغری ...امسک یدی ....لا تترکنی ...الذئاب تتربصوانا حقا احتاجک ...أعطنی متعة صلاتک
---------------------------------------------------------------------------------------------------------
وقتی برگه اعزام به خدمتم را در دست داشتم، خانواده ام می ترسیدن. مخصوصا دایی جانم. چرا ترس؟ میگید: سربازی سخته دیگه. این که آره ولی ترس اونها از شناختی که به من داشتن بود. محمد آدم یه دنده با تفکر است. اگه کاری بدونه اشتباست بدون تعارف میگه و انجام نمیده. می ترسیدن داخل آموزشی با درجه داری بحث کنم و برام مشکل درست بشه ولی الحمدلله مشکلی پیش نه اومد و الان منتظرم تا پست در خونه را بزند و کارت پایان خدمتم را با احترام تحویلم دهد :)ولی الان خانواده از
اینکه دوستت دارم سرمایه ی تو هست.
هربار که می بخشمت دارم از دوست داشتنت بهای خطات رو می پردازم.
حواست هست داره از سرمایه ت کم میشه؟ 
چقدر خسته ام. انگار نه انگار شروع مسیر هست.
راستی این همه بی رحمی و بی انصافی حالت رو خوب میکنه؟
خداوندا❤ ترس های بی دلیلم را که ریشه در باور ضعیفم دارد از من بگیر؛ 
جاری کن چشمه ای از آرامش بی مثال خودت را بر قلبم ؛
و کنارم باش تا یادم بماند که اول و آخر تویی؛
و چون تو هستی پس ترسی نیست؛
دستهایم را که بگیری، 
چشم بسته بدون ترس و دلهره به دنبالت می آیم؛
و اعتماد و ایمان دارم که مرا به بهترین جایی می‌بری که میدانی
بهم گفت دلم برایت تنگ شده بود. برایش لبخند زدم. گفت چی شده؟ برایش خندیدم. گفت چرا می‌خندی؟ گفتم ها؟ خودم را برای کی به نفهمی می‌زنم؟ برای او؟ می‌داند آنقدر‌ها نفهم نیستم. برای خودم؟ می‌دانم اصلا نفهم نیستم. گفتم هیچ باور نمی‌کنم دلت برایم تنگ شده باشد. اخم کرد. گره‌خورده و در ذوق خورده و جاخورده. چرا؟ مگر چی شده؟ باور نمی‌کنم. گفتم چون ندیدم دلت تنگ شده باشد. گفتم دلت تنگ شده بود وقت می‌‌کردی پیام بدهی، زنگ بزنی، من را ببینی. گفت اما من دلم
خبرها را چرخی زدم و امار مرگ این چند روز اخیر را دیدم، دوباره یادم آمد که چقدر مرگ نزدیک است و ترسناک. ترسناک از این جهت که وقتی اصلا فکرش را نمیکنی به سراغت می آید. وقتی خیال می کنی شب برمیگردی و بچه ات را بغل می کنی، عزیزانت را میبینی و شاید بالاخره یکی از آن هزارتا دوستت دارمی که توی قلبت جمع شده را به زبان بیاوری، به مادرت زنگ میزنی که نگران نباشد و بعد تق، یک گلوله از نمی دانم کجا می آید و دوستت دارم هایت را همان جا توی قلبت دفن میکند. بچه ات
امشب کنارِ حسرتِ لمسِ تو بیدارم
با گونه هایی خیسْ از تسلیمِ اِنکارم
با آن سکوت سرد در کوچِ تو باید شُست
دست از خیابان‌هایِ مثبت‌بینِ افکارم
انگار دارم می پذیرم رفته ای، هر چند
در سطر سطرِ دفترم جوری تو را دارم
یک مرد یک بار عشق را می سازد اما من صدبار می‌سوزم برایت روی سیگارم
هرگز نفهمیدم غرورِ مرد یعنی چه
هر وقت گفتی؛ گمشو، گفتم؛ دوستت دارم
 
​​​​​​​«ناصر تهمک»
داشتم فکر میکردم ارزشمندترین چیز بین آدما شاید «ارتباط کلامی امن» باشه. یه چیزی که به شدت خلأش حس میشه.
فقیری که میگه بچم مریضه، بین کلاهبردارای عوضی گمه.
پسری که میگه قصدم ازدواجه، بین هوس‌بازای عوضی گمه.
این «عوضی»ها همه به خاطر فقدان «ارتباط امن» کارشون پیش میره.
و اون «ساده»ها همه به خاطر فقدان «ارتباط امن» دارن به فنا میرن.
داشتم فکر میکردم یه جذابیت حیوونا برای من همینه؛ هیچکدومشون دروغ بلد نیستن. واسه همین تو برقراری ارتباط امن کامل
بابا موسم گل رو گوش میده با صدای خانوم پوران و با خواننده همخوانی میکنه. من دارم قرمه سبزی و زرشک پلو درست میکنم؛ میگه خسته نکن خودتو. غذا از بیرون میگیریم؛ گفتم درست میکنم فردا که سرکارم بخوری بدونی خیلی دوستت دارم. گفت میدونم دوستم داری بیا چای بخوریم؛ چای دم کردم با گل محمدی و بهارنارنج و هل و زعفران و دارچین. چای خوردن رو با تو دوست دارم که بهترین رضای دنیای منی.
می‌دونی، وحشت دارم از این که یه روزی یه جایی برم که تو نباشی. بداخلاقیام رو نگاه نکن، بلد نیستم نشون بدم که چه‌قدر دوستت دارم و شاید اینه یکی از اصلی‌ترین دلایلی که هم‌سنام، رفتنیاشون، ریز رفتنشون رو هم مشخص کرده‌ن و من وقتی ازم می‌پرسن، می‌گم نمی‌دونم. حالا ببینم چی می‌شه، حالا شاید بعدا.
پ.ن: سرچ می‌کند: how to show your mom you love her
 
اولین دوستت دارم را پشت گوشی یا میان این پیام‌های بی جان مجازی نگویید!
در چشمانش زل بزنید، دست‌هایش را بگیرید، عطرش را نفس بکشید و اولین دوستت دارمتان را بگویید.
اولین جمله دوستت دارم تا آخر عمر در ذهن آدمی باقی می‌ماند...
 
| امیرعلی اسدی |
خـــدایـــم را دوست دارم چون وفـــادارترین است و شاید به رسم همین وفاداریست که دوستانم را به او میسپارم . . .
 × :: × :: × :: × :: × :: × :: ×
از این به بعد هر کسی بهت گفت دوست دارم برو بغلش کن اروم سرت و بزار روی شونه هاش و یواش در گوشش بگو خفه میشی یا خفت کنم؟(کدومو دوست داری؟؟؟)
× :: × :: × :: × :: × :: × :: ×
بی تفاوت باش .. به جهنم ! مگر دریا مُرد از بی‌ بارانی ؟!
 
× :: × :: × :: × :: × :: × :: ×
بگذار بگویند خسیسم
من
دوستت دارم هایم
را الکی خرج نمیکنم
حتی برای تو. . . .
× :: ×
امشب کنارِ حسرتِ لمسِ تو بیدارم
با گونه هایی خیسْ از تسلیمِ اِنکارم
با آن سکوت سرد در کوچِ تو باید شُست
دست از خیابان‌هایِ مثبت‌بینِ افکارم
انگار دارم می پذیرم رفته ای، هر چند
در سطر سطرِ دفترم جوری تو را دارم
یک مرد یک بار عشق را می سازد اما من
صدبار می‌سوزم برایت روی سیگارم
هرگز نفهمیدم غرورِ مرد یعنی چه
هر وقت گفتی: گمشو، گفتم: دوستت دارم
 
«ناصر تهمک»
دیگه اینجا هم راحت نیستم،اینگار وسط خیابون چهارزانو زده باشم!هرلحظه ممکنه یه خودرو بزنه بهم و بمیرم.ولی مردن قشنگ تره تا خورد شدن غرور.مهرت داره از دلم میره و خودم خوووب میفهمم،نمیتونم بگم چه آسون مهرت رفت،چون آسون نبود،برای من آسون نبود اما برای تو فکر کنم از هرکاری توی دنیا آسون تر و بی اهمیت تر بود،مثل در اوردن جوراب از پات و پرت کردنش یه جایی که مهم نیست کجاس.همون روزی که میوت نوتیفیکیشن ت کردم فهمیدم تموم شدی برام،کی باورش میشه من همون
این اولین باره ازت حرف میزنم
میدونی خیلی دوستت دارم؟
نه به فکرهای چرت و پرتم اهمیت بده نه به رفتار احمقانه ام
اینا همش چرت و پرته...چرت و پرت محض
مگه میشه تو باشی و من نخواسته باشمت؟
مگه میشه تو وجودم اروم اروم رشد کنی و من دوستت نداشته باشم؟
تو ارزشمندترین هستی منی حتی اگه به زبون نیارم...حتی اگه دیگران فکر کنن از داشتنت ناراحتم...
تو همه وجود منی دختر قشنگم...
تو برای من عزیزترین عالمی اصلا مهم نیس که چون دختری دیگران نمیخوانت تو پاره تنی منی هم
تا حالا بهت نگفتم ولی حالا می‌خوام بگم
بی تو میمیرم ..
می‌خوام بگم تو دنیای منی ..
می‌خوام بگم با تو بودن چه لذتی داره ..
می‌خوام بگم دوستت دارم فقط به خاطر خودت !!
می‌خوام بگم شدی لیلی عشقم …
می‌خوام بگم اگه یه روز نبینمت چقدر دلم برات تنگ میشه !!
می‌خوام بگم نبودنت برام پایان زندگیه !!
می‌خوام بگم به بلندی قله اورست و پهناوری اقیانوس اطلس دوستت دارم …
می‌خوام بگم یه گوشه چشاتو به همه دنیا نمیدم …
می‌خوام بگم هیچ وقت طاقت هجرتو ندارم …
می
خدایا ازت ممنونم که دوستم داری
و کمکم کن که دوستت داشته باشم
 
خدایا ازت ممنونم
بابت اینکه وقتی خسته ام میتونم بخوابم
و وقتی میخابم پلک هام روی چشامو میگیره
خدایا ازت ممنونم
بابت اینکه بدن سالمی دارم
 
خدایا ازت ممنونم بابت اینکه میتونم ازت تشکر کنم
 
بارالها
میگن اینقدر دوستم داری که هر لحظه منتظری باهات حرف بزنم
و با اینکه بزرگتر از هر بزرگی هستی
و آنقدر بزرگی که در فکر و عقل و حتی تخیل منم جا نمیشه
اما باز بخاطر محبت و عشقی که داری میشی مون
خدایا بابت این روزا ازت ممنونم و خیلییییی دوستت دارم
اینکه مامان گذاشت شب یلدا بعد از سرکار برم خونه ی حورا اینا و شب یلدا باهم باشیم و شب هم خونه شون بمونم و باهم کلیییی بهمون خوش بگذره و صبح باهم بیدار شیم و باهم بدویم و بریم سرکار و تا پنج عصر بازم باهم باشیم
خدایا ازت ممنونم
ماشاالله لاقوه الا باالله العلی العظیم
چشم نخوره دوستی مون
 
خدایا ازت ممنونم
اشکالی نداره اگر امروز به آزمون تعیین سطح زبان نرسیدیم
عوضش تو هوامونو داری
ازت ممنونم
قول دادم این فاطمیه آدم بشم. پاک بشم. همونی بشم که شما میخوای، شما دوست داری... هر چیزی که بهش شک داشتم، هر مسئله ای که حس می کردم یه روزنه کوچیک باشه برای گناه، برای پرت شدن حواس دلم، برای لرزیدن ایمانم، همه رو، همممممممه رو درز گرفتم. محکم بستم... سخت بود، سخته... یه کشیده زدم تو گوش نفسم، گفتم دست از پا خطا کنی با من طرفی! با غیض نگام کرد. یه مشت کینه و غصه و حسرت قدیمی رو ریختم بیرون از دلم. دلم غصه اش گرفت چون بهشون عادت کرده بود. همین شد که با من
‍ من دلم را که می تپد با تو
گرچه گمراه دوست می‌دارم
با تو معدود خنده هایم را
گرچه کوتاه دوست می‌دارم
چشم خود را که دیده بود تو را
دست خود را که چیده بود تو را
پای خود را که مدتی شده بود
با تو همراه، دوست می‌دارم
هر کسی را که دارد از تو نشان
همه را فارغ از زمان و مکان
مثل عکس عروسی ات که در آن
شده ای ماه، دوست می‌دارم
غصه را در پی رمیدن تو
گریه را در پس ندیدن تو
لحظه ای را که بعد دیدن تو
می کشم آه...دوست می‌دارم
یادم آمد...غزل که می گفتم
دوست می‌داشت
قول دادم این فاطمیه آدم بشم. پاک بشم. همونی بشم که شما میخوای، شما دوست داری... هر چیزی که بهش شک داشتم، هر مسئله ای که حس می کردم یه روزنه کوچیک باشه برای گناه، برای پرت شدن حواس دلم، برای لرزیدن ایمانم، همه رو، همممممممه رو درز گرفتم. محکم بستم... سخت بود، سخته... یه کشیده زدم تو گوش نفسم، گفتم دست از پا خطا کنی با من طرفی! با غیض نگام کرد. یه مشت کینه و غصه و حسرت قدیمی رو ریختم بیرون از دلم. دلم غصه اش گرفت چون بهشون عادت کرده بود. همین شد که با من
زیبا،مهربان و نجیب بود
چشمانش همانند طلوع آفتاب در میان کوهی زیبا بود،لبخندش گلی سرخ بود که در میان گلزاری از لبخد مردمان میدرخشید و من همیشه ی همیشه ی همیشه برای بدست آوردن آن لبخند میکوشیدم.وزش باد در میان موهایش زیباترین نقشی بود که میدیدم و صدایش زیباترین سمفونی بود که گوش هایم را نوازش میداد.
دوستش داشتم، ولی جرعت گفتنش را نه
با خود میگفتم:فردا بهش خواهم گفت. و شب را با خیال به آن که چگونه به او ابراز کنم میگذراندم.
حال در فردایم اما دخت

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها